خان خانان

معنی کلمه خان خانان در لغت نامه دهخدا

خان خانان. [ ن ِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه چین را گویند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( شرفنامه منیری ) :
خان خانان روانه گشت ز چین
تا شود خانه گیر شاه زمین.نظامی.چو عقد سپه برهم آسوده شد
دل خان خانان برآسوده شد.نظامی.همان خان خانان بخدمتگری
جریده بهمراهی و رهبری.نظامی.|| پادشاه ترکستان را گویند. ( ناظم الاطباء ) : هر یک از قبایل ترک را سر و پیشوایی جدا بود ولی همه آنها فرمانبری از یک رئیس میکردند به اسم خان خانان. ( از رودکی تألیف سعید نفیسی ج 17 ). و مقدم و امیر ایشان را گورخان خوانند یعنی خان خانان. ( جهانگشای جوینی ).
خان خانان. [ ن ِ ] ( اِخ ) نام ناحیتی بوده است بحوالی شیراز. فصیحی خوافی در حوادث 754 هَ. ق. نوشته : «در اوایل صفر بظاهر شیراز نزول فرمود [ امیر مبارزالدین ] و شیخ ابواسحاق در پنج فرسنگی شیراز در مرحله خان خانان پیش باز آمده بود و حرب ناکرده مراجعت نمود و بشیراز متحصن شد و حربهای سخت کردند». ( از تاریخ عصر حافظ بقلم دکتر غنی ج 1 ص 101 ).
خان خانان. [ ن ِ ] ( اِخ ) محمدرحیم خان بن بیرام خان قرامانلو. پدر او با همایون پادشاه در عصر شاه طهماسب بهند رفت و در آنجا خان خانان متولد شد. نصرآبادی از او نام برده و گفته است که منشآت شیخ ابوالفضل و تاریخ اکبری دو دلیل بر فضل این مردند و نیز ابوالفضل بعضی از غزلیات او را آورده است و نامی از تواریخ او به فارسی و عربی و ترکی و هندی برده و آن را بنام «دیوان رحیمی » یاد میکند. زیرا اسم او عبد الرحیم خان بن بیرام علیخان بوده است. ( از الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 286 و عالم آرای عباسی چ 2 ص 487 و فهرست کتابخانه سپهسالار ج 2 ص 638 ).

معنی کلمه خان خانان در فرهنگ فارسی

محمد رحیم خان بن بیرام خان قرامانلو .

جملاتی از کاربرد کلمه خان خانان

به ترتیب صبوحی صبحدم دیدم که دولت را کمر می‌بست دوران خان خانان باز می‌آید
عبدالحق فرزند قاسم شیرازی خوشنویس بود او و برادر بزرگ‌ترش شکرالله، در شیراز زاده شدند و خوشنویسی را در مکتب پدر خود آموختند. آنان که در شیراز تحصیلات خود را به پایان رسانده بودند، در حدود سال ۱۰۱۷ق/۱۶۰۸م به هند مهاجرت کردند تا شاید در دربار جهانگیر به پیشرفت و ترقی برسند. زمانی که شکرالله از طریق دریا به هند و سپس به برهانپور رسید و به خدمت عبدالرحیم خان خانان درآمد، عبدالحق نیز او را همراهی می‌کرده‌است. عبدالحق به زودی به منصب پراهمیت کتابداری در دربار گورکانیان هند می‌رسد. ظاهراً تا اندازه‌ای موفقیت سریع امانت خان مرهون نفوذ برادرش که بعدها به افضل خان ملقب شد، بوده است. عبدالحق در آغاز ذیحجة ۱۰۴۱ از سوی شاه‌جهان به لقب «امانت خان» مفتخر شد.
داده شاهان تاجور باجش خان خانان کشیده تاراجش
چو شد شاه را خان خانان رهی خصومت شد از خاندانها تهی
از لذت مدح خان خانان طوطی زبان من شکرخاست
نسخه فتح جهان دفتر فهرست کمال خان خانان که به پیمانش قسم خورده ظفر
همان خان خانان به خدمتگری جریده به همراهی و رهبری
که با شاه شاهان فلک داد کرد دل خان خانان بدو شاه کرد
بخشی که به هند مهاجرت کردند در پایه‌گذاری و قدرت گرفتن حکومت گورکانیان هند نقش اصلی را به عهده داشتند، بیرام خان بهارلو مشهور به خان خانان نبیره پیرعلی بیگ، سپه‌سالار حکومت همایون گورکانی و همچنین پرورش‌دهنده و صدراعظم اکبرشاه گورکانی بود، پسرش عبدالرحیم خان نیز از وزرا و بزرگان حکومت اکبرشاه بود.[نیازمند منبع]
نی هوای کعبه دارم بعد ازین نی فکر دیر مقصد من بارگاه خان خانان آمده
هر سو جهان نثار کند گوهر نشاط از ذکر خان خانان عبدالرحیم خان
کند صدف بغل گوش تا گریبان پر که در نثار لب از نام خان خانان شد