خان اعظم

معنی کلمه خان اعظم در لغت نامه دهخدا

خان اعظم. [ ن ِ اَ ظَ ] ( اِخ ) شمس الدین محمد اتگه از شعرای هندی است. صبح گلشن او را چنین یاد می کند. شمس الدین محمد اتگه متخلص به خان اعظم شوهر ماهم مرضعه اکبر پادشاه است از امراء والادستگاه و بالاجایگاه همایون پادشاه است و دمی که همایون پادشاه از شیرشاه منهزم شد بقصدعبور خود را بدریای گنگ زد و مشرف بغرق بود بدستگیری شمس الدین محمد اتگه از آن ورطه هلاک خلاص رونمود ازاین حسن خدمت همایون پادشاه یوماً فیوماً در منزلتش می افزود تا آنکه در عهد اکبری بکمال عظمت و جلالت رسید. آخر کار از دست ادهم خان بسردیوان در دوازدهم رمضان سنه 969 هَ. ق. شهادت یافت و قاتل هم در قصاص به مقر اصلی خود شتافت. قبرش در جوار مزار فیض بار حضرت نظام الدین اولیاء قدس سره است. این بیت از اوست :
منه ای طفل اشک از خانه چشمم قدم بیرون
که مردم زاده ها از خانه می آیند کم بیرون.
( از صبح گلشن چ هند ص 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
خان اعظم. [ ن ِ اَ ظَ ] ( اِخ ) میرزا عزیز کوکه خلف شمس الدین محمد اتگه است. صبح گلشن درباره او آرد:او مردی دیندار، تقوی شعار، معدلت دثار و از حضور شاهی بخطاب پدر بزرگوار خود سرمایه دار افتخار بوده از اراکین اکبری و جهانگیری است که امور عظیمه در هر دو سلطنت بکمال حزم و تیقظ سرانجام نموده و براه تقوی وتورع در سنه 1001 هَ. ق. به نیت حج و زیارات کمر سفر حرمین شریفین بر میان جان بست و گوش بر ممانعت اکبری نانهاده بر جهاز بنشست بعد معاودت از حجاز بحضور رسید و در سنه 1034 هَ. ق. در گجرات بعین حکومت نظامت آنجا از این عالم درگذشت این رباعی از اوست :
یا رب بصفای دل ارباب تمیز
کآن پیش تو هست خوبتر از همه چیز
چون گشت بتوفیق تو این خانه تمام
از راه کرم فرست مهمان عزیز.( از صبح گلشن ص 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

معنی کلمه خان اعظم در فرهنگ فارسی

میرزا عزیز کوکه خلف شمس الدین محمد اتگه است .

جملاتی از کاربرد کلمه خان اعظم

ولیکن بود خان اعظم آگاه که از نه طاق جفت اوست آن ماه
تمغاج خان اعظم مسعود رکن دین کز وی بسعد اکبر و اصغر نظر رسید
تموچین، سرکرده یک تیره از این اطراف با پیروزی بر اقوام مجاور، اندک اندک تمامی اقوام مغول را فرمانبردار ساخت و از جانب سرکردگان قبایل قوم «قورولتای»، خان بزرگ خوانده شد. او سپس با لقب چنگیز خان، در مدت زمانی کوتاه هیبت و خشونتش مایه وحشت تمامی نواحی مجاور شد، به عنوان خان محیط یا خان اعظم، فرمانروای همه این طوایف شد. به‌طوری‌که چندی بعد نیز قبایل اویرات و قنقرات را فرمانبر خویش کرد و بدین گونه خان اعظم سایر قبایل اطراف را به جنگ یا به صلح زیر فرمان خویش گرفت.[نیازمند منبع]
طمغاج خان اعظم مسعود رکن دین سعد اختر و مساعد بتخت و سدید رای