معنی کلمه خان اعظم در لغت نامه دهخدا
منه ای طفل اشک از خانه چشمم قدم بیرون
که مردم زاده ها از خانه می آیند کم بیرون.
( از صبح گلشن چ هند ص 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).
خان اعظم. [ ن ِ اَ ظَ ] ( اِخ ) میرزا عزیز کوکه خلف شمس الدین محمد اتگه است. صبح گلشن درباره او آرد:او مردی دیندار، تقوی شعار، معدلت دثار و از حضور شاهی بخطاب پدر بزرگوار خود سرمایه دار افتخار بوده از اراکین اکبری و جهانگیری است که امور عظیمه در هر دو سلطنت بکمال حزم و تیقظ سرانجام نموده و براه تقوی وتورع در سنه 1001 هَ. ق. به نیت حج و زیارات کمر سفر حرمین شریفین بر میان جان بست و گوش بر ممانعت اکبری نانهاده بر جهاز بنشست بعد معاودت از حجاز بحضور رسید و در سنه 1034 هَ. ق. در گجرات بعین حکومت نظامت آنجا از این عالم درگذشت این رباعی از اوست :
یا رب بصفای دل ارباب تمیز
کآن پیش تو هست خوبتر از همه چیز
چون گشت بتوفیق تو این خانه تمام
از راه کرم فرست مهمان عزیز.( از صبح گلشن ص 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).