خداداده

معنی کلمه خداداده در لغت نامه دهخدا

خداداده. [ خ ُ دَ /دِ ] ( ن مف مرکب ) عطای الهی. بخشش الهی :
خداداد ما را چنین دستگاه
خداداده را چون توان بست راه.نظامی.چو شه دید گنج فرستاده را
چهار آرزوی خداداده را.نظامی.بملک خداداده خرسند باش
مکن ز آهنین چنگ شیران تراش.نظامی.کار خود گر بخدا بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی.حافظ.با خدادادگان ستیزه مکن
کآن خداداده را خدا داده.؟ || فطری. جبلی. موهوبی :
ترا که که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجتست که مشاطه ات بیاراید.حافظ.

معنی کلمه خداداده در فرهنگ عمید

چیزی که خداوند بخشیده است، خدا داد.

معنی کلمه خداداده در فرهنگ فارسی

عطای الهی بخشش الهی

جملاتی از کاربرد کلمه خداداده

بعیش کوش و بشادی گرای، کت شب عید دو تازه دوست خداداده رفته از شب نیم
تو را که حُسنِ خداداده هست و حجلهٔ بخت چه حاجت است که مَشّاطِه‌ات بیاراید
برو ای صورت چین و زخدا شرم بدار حسن خود جلوه بر آن حسن خداداده مده
زنش گفت بامرد کاسوده باش مرا طفل مرد و خداداده جاش
این ملک خداداده خداوند ترا داد وین تاج رسول عربی بر تو فرستاد
تاریخ تولد میرزا احمدعلی خداداده ۱۳۰۵ هجری قمری ذکر شده که برابر با ۱۸۸۷ میلادی و ۱۲۶۵ و ۱۲۶۶ خورشیدی است. نام پدرش «خدادادخان جلیلوند» و زادهٔ روستای شیرخان دینور بوده‌است. شغل وی کشاورزی بوده و مدتی نیز برای دولت کار می‌کرده‌است.
زن که با حسن خداداده نیاموخت هنر لایق همسری مردم هشیار نشد
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
زیب مشاطه صفایی ندهد آن بهتر که قناعت به همان حسن خداداده کنی
به رزق خداداده کن اکتفا که با هم کند دخل و خرجت وفا