خراطین

معنی کلمه خراطین در لغت نامه دهخدا

خراطین. [ خ َ ] ( ع اِ ) معرب خراتین است و آن کرمی باشد که در گل نرم تکون پیدا کند و بعربی حمرالارض گویند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). شاسه. ( منتهی الارب ). گلخواره. غاک کرمه.خاک کرمه. کرم خاکی. ( یادداشت مؤلف ). خواص طبی آن :کرمهای سرخ است که در زمین نمناک بهم رسد در اول گرم و تر و در دوم گرم و در سوم خشک و سه درهم از خشک کرده باشند با رب انگور مدربول و جوشانیده او در روغن کنجد جهت خناق و سرخه کهنه بغایت آزموده و مسحوق او با روغن بادام بالخاصیه جهت فتق امعاء و التیام آن مجرب دانسته اند و جهت عسر ولادت و رفع سنگ مثانه و گرده و با شراب مغیر رنگ بدن یرقانی در همان ساعت و ضماد او جهت ورم حلق و لهاة و منع نزلات و طلای تازه او بقدر سه شبانه روز جهت التیام عصب مقطوع مجرب و بدستور جهت جراحات اعضای عصبانی مؤثر و با غبار آسیا استحکام مفصلی که از جای خود حرکت کرده باشد و جهت ضربه و سقطه و تسکین اورام حاره و با روغن دانه زردآلوجهت بواسیر و طلای مطبوخ او با روغن زیتون و ضماد کردن او بزفت برگ کدو جهت بزرگ کردن قضیب بغایت مؤثر و قطور او با پیه مرغابی و روغن زیتون جهت درد گوش نافع است و چون با جعل و نبات وردان طبیخ نمایند، طلای او جهت بواسیر و نزف الدم و شقاق مقعد بیعدیل است.

معنی کلمه خراطین در فرهنگ معین

(خَ ) [ معر. خراتین ] (اِ. ) کرمی دراز و سرخ رنگ که در جاهای نمناک و مرطوب بوجود می آید.

معنی کلمه خراطین در فرهنگ عمید

جانوری بی دست وپا و خزنده با بدن نرم و بی استخوان، کرم خاکی.

معنی کلمه خراطین در فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی کرم دراز و سرخ که در جاهای نرم و مرطوب بهم رسد حمر الارض .

معنی کلمه خراطین در ویکی واژه

(زیست‌شناسی) [قدیمی]
خراتین. جانوری بی‌دست‌وپا و خزنده با بدن نرم و بی‌استخوان؛ کرم خاکی.

جملاتی از کاربرد کلمه خراطین

از این کرم برای تهیه روغن خراطین استفاده می‌گردد (کاربرد روغن خراطین برای زیباسازی پوست - حجم دهی - رفع چین و چروک و... می‌باشد).