خانقاه شیخ
معنی کلمه خانقاه شیخ در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خانقاه شیخ
دل و جان بردگی بودند و من افسانه شان کردم چراغ خانقاه شیخ و آتش خانه شان کردم
آوردهاند که چون آن انکار از درون استاد امام برخاست، در درون استاد امام از سماع خانقاه شیخ بگذشت، در خانقاه سماع میکردند و صوفیان را وقت خوش شده و شیخ با ایشان موافقت کرده، استاد درانجا درنگریست، بخاطرش درآمد کی در مذهب چنین است کی هرک در رقص کردن گرد در گردد گواهی او بنشنوند و عدالت را باطل گرداند. دیگر روز شیخ را بدعوتی میبردند و استاد امام جایی میرفت، بر سر چهار سوی بیکدیگر رسیدند و سلام گفتند، شیخ گفت یا استاد مَتی رَاَیتَنا فِی صَفِّ الشُهود؟ استاد امام دانست کی این جواب آن اندیشه است که دی روز بر خاطر او گذشته است. آن داوری نیز از خاطر او برخاست. روزی دیگر استاد امام بر دَرِ خانقاه میگذشت و شیخ فرموده بود کی سماع میکردند و شیخ را حالتی بود و جمع را وقت خوش گشته بود و قوّال این بیت میگفت، بیت:
باز نگردد بسوی خانقاه شیخ که در میکده دوش آرمید
محل دفن سعدی، خانقاهی بود که او در سالهای پایانی زندگی خود در آن میزیست. این خانقاه، در نزدیکی سرچشمههای نهر رکنآباد واقع شدهبود. در سال ۹۹۸ هجری قمری به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، بنای خانقاه شیخ تخریب شد.