خام پختن

معنی کلمه خام پختن در لغت نامه دهخدا

خام پختن. [ پ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) نیک نپختن طعام را. دهنقه. تَلَهوُج ( منتهی الارب ).

معنی کلمه خام پختن در فرهنگ فارسی

نیک نپختن طعام را دهنقه

جملاتی از کاربرد کلمه خام پختن

آتشین لعلی که تاج خسروان را زیور است اخگری بهر خیال خام پختن در سر است
آتشین لعلی که تاج خسروانرا زیورست اخگری بهر خیال خام پختن در سرست
منشین گرسنه کاین هوس خام پختن است جوشیده سالها و نپختست این طعام
ور سر مویی ز تو با تو بماند به هم خام بود از تو خام پختن سودای عشق