دیودور سیسیلی

دیودور سیسیلی

معنی کلمه دیودور سیسیلی در دانشنامه عمومی

دیودوروس سیکولوس یا دیودور سیسیلی ( به یونانی: Διόδωρος Σικελιώτης ) ( Diodorus Siculus, Diodorus of Sicily ) تاریخ نگار هم دوره ژولیوس سزار ( ۴۰–۱۰۰ پ. م ) و آگوستوس ( ۶۳ پ م – ۱۴م ) و نویسنده کتابخانه تاریخی است. او کتابی در ۴۰ جلد، به نام تاریخ جهان نوشت که امروز حدود ده جلد از آن ها به دست ما رسیده است.
دیودور در شهر اژیریون ( Agyrion ) چشم به جهان گشود. شهر اژیریون در سرزمین سیکول ( Sicule ) در سیسیل و در غرب کوه اتنا واقع است. تنها اشاره ای که در تاریخ به این شهر شده، زاده شدن دیودور در این شهر است. تاریخ دقیق مرگ و تولد دیودور معلوم نیست. وی احتمالاً در سال ۹۰ پیش از میلاد به دنیا آمده است. این زمان تقریبی از تاریخ سفر مطالعاتیش به مصر ( ۵۷–۵۶ پ. م ) استنتاج می شود. دربارهٔ تاریخ وفات او نیز باید به حدس و گمان توسل جست.
آخرین رویداد تاریخی که دیودور به آن اشاره کرده است، ایجاد مهاجرنشین رومی در تورومنیون ( تائورمین ) توسط اکتاویوس است که احتمالاً به سال ۳۶ پ. م. بازمی گردد؛ بنابراین می توان گفت که او تا سال ۳۰ پ. م. در قید حیات بوده است؛ زیرا در آنچه از اثرش بازمانده، هیچ اشاره ای به پیروزی اکتاویوس بر آنتوان در نبرد اکسیوم و پیامدهای سیاسی این رویداد نشده است. آگاهی ما دربارهٔ زندگی دیودور بسیار اندک و محدود است.

معنی کلمه دیودور سیسیلی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دیودور سیسیلی تنها مورخ تاریخ جهان به زبان یونانی است.
دیودور سیسیلی مورخ هم عصر ژول سزار (۱۰۰- ۴۴ پ. م) و آگوست (۶۳ پ. م- ۱۴ م) و نویسنده ی کتابخانه تاریخی است. وی تنها مورخ تاریخ جهان به زبان یونانی است که بخش های نسبتا زیادی از تالیفش، پانزده کتاب از مجموع چهل کتابش؛ کتاب های اول تا پنجم که تاریخ افسانه ای بربرها و یونان را شامل می شوند و کتاب های یازدهم تا بیستم که رویدادهای بین سال های ۴۸۰ تا ۳۰۲ پ. م. جهان باستان را دربر دارند، به طور کامل بازمانده است.
معرفی اجمالی
سده ی دوم پیش از میلاد سده ی ظهور و پیدایش طبقه ی متوسط ثروتمند در شهرهای مختلف ایتالیا و سیسیل است. در قرن اول پ. م، آگوست با برقراری صلح و ثبات، نقش بسزایی در رونق و شکوفایی این طبقه داشت. در این دوران میل به فراگیری دانش نزد مردم این شهرها فزونی گرفت. دیودور در چنین دوره ای در شهر اژیریون چشم به جهان گشود. شهر اژیریون در سرزمین سیکول، درون سیسیل و در غرب اتنا واقع است. تنها اشاره ای که در تاریخ به این شهر شده، زاده شدن دیودور در آن است. از طرفی دیودور را نه اژیریونی، بلکه سیسیلی یا سیکولوسی خطاب می کنند؛ گویی زادگاه کوچکش شایستگی آن را ندارد که در برابر شهرهای بزرگتر، نامی از آن در تاریخ برده شود. تاریخ دقیق تولد و مرگ دیودور معلوم نیست. وی احتمالا در سال ۹۰ پ. م به دنیا آمده است. این زمان تقریبی، از تاریخ سفر مطالعاتی اش به مصر در سال های ۵۷- ۵۶ پ. م استنتاج می شود. درباره ی تاریخ وفات او نیز می باید به حدس و گمان توسل جست. آخرین رویداد تاریخی که دیودور بدان اشاره کرده است، ایجاد مهاجرنشین رومی در تورومنیون (تائورمین) توسط اکتاویوس است که احتمالا به سال ۳۶ پ. م بازمی گردد. بر این اساس می توان گفت که وی تا حدود سال ۳۰ پ. م در قید حیات بوده است، زیرا در آن چه از اثرش بازمانده، هیچ اشاره ای به پیروزی اکتاویوس بر آنتوان در اکسیوم و پیامدهای سیاسی این رویداد نشده است. تنها منبع موثق درباره ی زندگی دیودور همان اندک اشاراتی است که او خود درباره ی زندگی اش به ما می گوید. دیودور در مقدمه ی عمومی اثرش بیان می کند که برای نگارش اثر بزرگ خویش سی سال وقت گذاشته، بسیار سفر کرده، بخش وسیعی از اروپا و آسیا را پیموده، در این راه رنج های فراوان کشیده و خطرات زیادی را از سر گذرانیده است. همچنین در بخش دیگری از همین مقدمه می نویسد که در روم سکنی گزید تا از منابعی که در این شهر وجود دارد، بهره جوید، غیر از این اطلاعات ناچیز، هیچ اطلاع دیگری درباره ی زندگی، تحصیلات، خاندان و اصل و نسب دیودور موجود نیست.
عناوین مرتبط
ایران و شرق باستان در کتابخانه تاریخی (کتاب)

جملاتی از کاربرد کلمه دیودور سیسیلی

انتیپاتر به همراه فیلو اهل بیزانتیوم، استرابون، هرودوت و دیودور سیسیلی اشخاصی هستند که عجایب هفتگانهٔ جهان باستان به آن‌ها نسبت داده می‌شود. او در شعری در سال ۱۴۰ پیش از میلاد چنین سروده است: «پیش از این به چشم خود دیده‌ام دیوار بابل پر عظمت را که گذرگاه ارابه هاست، و نیز مجسمه زئوس را در کرانهٔ آلفئوس، باغهای معلق و کولسوس خورشید را، اُبهت اهرام سر به آسمان سائیده و آرامگاه بی کران ماسول را؛ امّا آنزمان که نظاره می‌کردم خانهٔ آرتمیس را بنا شده بر ابرها، نبوغ آن همه اعجاز در نظرم رنگ باخت و با خود اندیشیدم: پس از المپ، خورشید چیزی به این عظمت ندیده است، هرگز.»