[ویکی فقه] بِرّ، دیوان ، از مؤسسات خیریه دولتی که به دست علی بن عیسی بن جراح ، وزیر مقتدر، خلیفه عباسی بنیاد نهاده شد. علی بن عیسی که خود اهل خیرات بود و بخش مهمی از درآمد خویش را بدان کارها اختصاص می داد، در ۳۰۱ق /۹۱۴م موافقت خلیفه را برای تأسیس دیوانی که بر امور خیریه و صدقات نظارت داشته باشد، به دست آورد و «دیوان البر» را بنیاد نهاد. هسته اصلی منابع مالی این دیوان ، اراضی خالصه سواد عراق بود که وقف دیوان شد تا درآمدش به مصرف حفظ مرزهای اسلام و نگهداری و بازسازی حرمین شریفین برسد. بعضی از محققان گردآوری زکات و نظارت بر آن را نیز احتمالاً از وظایف این دیوان دانسته اند. به نظر می رسد که این دیوان به دیوان البر و الصدقات نیز نامبردار بوده است . از وجود و فعالیت چنین دیوانی در دوران پس از خلافت مقتدر نشانی در دست نیست .
جملاتی از کاربرد کلمه دیوان بر
و گفته اند چون ذکر اندر دل قرار گیرد اگر شیطان گرد او گردد ویرا صرع افتد همچنانک مردم را صرع افتد و آنگه دیوان بر وی گرد آیند و گویند چبودست این را گویند ویرا آدمیان رنجه میدارند.
اگر نام من از دیوان بر آید کجا تن در دهم گر جان برآید
میگذشت از جمله اوقاتی ولی پیوسته بود وام تاجر در میان و مال دیوان بر کنار
به شغل دیوان بر من تکبرت نرسد که دیوی ارچه ترا صد مثال دیوانیست
دفتر از دل ساخت در عشقت مجیر کانچه جورت کرد دیوان بر نتافت
ببخشید و دیوان بر آتش نهاد همه شهر ایران بدو گشت شاد
در مطالب متاخر شخصیتی افسانهای از زرتشت ترسیم شده است؛ چنانکه جایگاه او را از انسانهای عادی فراتر بردهاند و همتراز ایزدان قرار دادهاند. نوشتههای پهلوی میگویند فر زرتشت از آغاز خلقت وجود داشته است، فروهر او ۳۰۰۰ سال قبل از تولدش خلق شد و اهورامزدا در زمان تولد او، تنگوهرش را آفریده است. او پس از تولد در ۳۰ سالگی با اهورامزدا دیدار کرد و به موجودیت جسمانی دیوان بر روی زمین پایان داد. بخش بزرگی از مطالب تازهتر را گفتگوهای او با اهورامزدا میسازند که «هَمپُرسِگی» نام دارند. بنا به نوشتههای متاخر، زرتشت در ۷۷ سالگی درگذشت.
ز رنج دیوان بر خیره چند نالم ازانک قرین دیوان بدگر همه سلیمان بود
تیغها آخته دیوان بر هم بر سر تخت سلیمان چکنم؟!
این دیوان بر امور مالی، حسابداری و دخل و خرج امپراتوری نظارت داشت و علاوه بر آن مالیات را نیز از مردم جمعآوری میکرد دیوان استیفا از نظر ارزش بعد از دیوان وزارت قرار داشت. مأموران دیوان استیفا در هر منطقه را مستوفی میخواندند و وظیفه آنان رسیدگی به امور مالی و محاسبه دخل و خرج یک منطقه بود. رئیس و مسئول دیوان استیفا مستوفی کل نام داشت.