دون پایه

معنی کلمه دون پایه در فرهنگ عمید

کارمند دولت که رتبۀ اداری نداشته باشد.

معنی کلمه دون پایه در فرهنگ فارسی

( صفت ) کارمندی که پایه ( رتبه ) اداری ندارد .

جملاتی از کاربرد کلمه دون پایه

طبق گزارشی که در نشریه نیشن چاپ شد، نویسنده ادعا می‌کند که جیمز چیک، نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل به او گفته تا آنجا که من می‌دانم هیچ وقت گواه واقعی که ایران مسوول این قضیه باشد وجود نداشته‌است. هیچ وقت چیز درست حسابی گیر نیاوردند. بزرگ‌ترین سرنخ به گفته او یک‌نفر به نام منوچهر معتمر بود که از ایران بریده بود و فرض بر این بود همه چیز را می‌داند؛ ولی معلوم شد معتمر یک مأمور دون پایه ناراضی بوده که برخلاف ادعایش فاقد اطلاعات تصمیم‌گیری‌های دولتی بود. ما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که او اعتباری ندارد.
پای جایی نه که دون پایه قدرت بود ور بود برتر ز گردون پایه مدح و ثنا
گرچه دون پایه ی من باشد ار فخر آورد بر جهان از رونق الفاظ من خاک هراه
در تاریخ ۸ مه ۲۰۰۸ میلادی (۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷) اعلام شد که وی توسط نیروهای امنیتی عراق در شهر موصل دستگیر شده است. اما این خبر توسط نیروهای ائتلاف در عراق تکذیب شد و اعلام شد که فرد دستگیر شده، یکی از اعضای دون پایه القاعده عراق است و ابوحمزه المهاجر «نیست».