دوله
معنی کلمه دوله در لغت نامه دهخدا

دوله

معنی کلمه دوله در لغت نامه دهخدا

دوله. [ دَ ل َ] ( ع اِ ) دولة. دولت ، در فارسی بیشتر به صورت ترکیب ( مضاف الیه ) القاب آید: معزالدوله ، عضد الدوله. اعتمادالدوله. ( یادداشت مؤلف ) : اکنون امید چنان است که به فر دوله قاهره ادامهااﷲ جبر همه بباشد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 133 ). و رجوع به دولت شود.
دوله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مکر و حیله. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( جهانگیری ). به معنی مکرو حیله با استشهاد به این شعر فرخی غلط است و از غلط خواندن همین بیت به اشتباه افتاده اند :
ز بهر آنکه از چنگ تو فردا چون رها گردد
کنون دایم همی خواند کتاب حیله دوله.
چه این نام حکایتی یا کتابی است متخذ از دَلَّه اسم زنی معروفه به دله محتاله و گمان می کنم یکی از داستانهای الف لیله باشد. ( یادداشت مؤلف ). و در شعر فرخی «کتاب حیله دله » باید خوانده شود. ( یادداشت لغت نامه ).
دوله. [ دَ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) دایره. ( از برهان ( فرهنگ جهانگیری ). || گردباد. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). گردباد که آن را دیوباد نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). || زلف. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( ازفرهنگ جهانگیری ). پیاله و پیمانه شراب. ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ). پیمانه شراب. ( شرفنامه منیری ). || پشته بلند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) :
هر که بر این ره نرود دره ودوله ست رهش
من که بر این شاهرهم برره هموارم از او.مولوی ( از آنندراج ).- دوله بر دوله ؛ پر از فراز و نشیب. با پیچ و خم بسیار :
شب تاریک و دیو بیغوله
راه باریک و دوله بر دوله.اوحدی ( از آنندراج ). || رفتن سرابالا و سراشیب. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). به معنی دایره نیز آمده است چه قطر دایره را که عربی است در کتب قدیم به پارسی گنج دوله ترجمه کرده اند و گنج به معنی گنجایش است. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). || مویه و زاری و فغان و ناله. ولوله و غریو. ( ناظم الاطباء ). فریاد و ناله. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || صدای سگ و شغال را نیز گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). مویه و ناله سگ. ( برهان ).
- دوله کردن ؛ صدا کردن سگ و شغال. زوزه کردن :
لیک نزدیک او چنان باشد
که سگ از دور می کند دوله.فرخی ( ازجهانگیری ).

معنی کلمه دوله در فرهنگ عمید

۱. ناله، فریاد.
۲. زوزۀ سگ و شغال.
۱. پشته، تپه.
۲. زمین سربالا یا سراشیب.
۳. گودال.
۱. گردوغبار.
۲. گردباد.
دول، دولچه، دلو کوچک.

معنی کلمه دوله در فرهنگ فارسی

دولخ، دولاخ، گردوغبار، گردباد، ناله، فریاد، زوزه، زوزه سگ وشغال
پیاله و ساغر و جام .

معنی کلمه دوله در دانشنامه عمومی

دوله (زاکسن آنهالت). دوله ( به آلمانی: Dolle ) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در بورگشتال ( زاکسونی ) - آنهالت واقع شده است. دوله ۵۷۱ نفر جمعیت دارد.
دوله (هند). شهر دوله ( به انگلیسی: Dhule ) با جمعیت ۳۹۲٫۸۲۳ نفر در ایالت مهاراشترا در کشور هند واقع شده است.
معنی کلمه دوله در فرهنگ عمید
معنی کلمه دوله در فرهنگ فارسی
معنی کلمه دوله در دانشنامه عمومی
معنی کلمه دوله در دانشنامه اسلامی

معنی کلمه دوله در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دُولَةً: چیزی را گویند که در بین مردم متداول است و دست به دست میگردد .
ریشه کلمه:
دول (۲ بار)
«دولة» (به فتح دال و به ضم دال) به یک معناست هر چند بعضی میان این دو فرق گذاشته اند; اولی را مخصوص اموال و دومی را مربوط به جنگ و مقام دانسته اند; و یا اولی را اسم مصدر و دومی را مصدر شمرده اند. و به هر حال با مادّه «تداول» که به معنای دست به دست کردن است، ریشه مشترک دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه دوله

اصغر محبی (زادهٔ ۱۳۳۰ در کرمانشاه) مدرس، بازیگر، کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون ایران است. بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۰ در ده سالگی و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۳ با زندان دوله تو به کارگردانی رحیم رحیمی پور آغاز به کار کرد
تکی ز خنگ وی وگرد و دوله در دهلی غوی ز سنج وی و شور و ناله در سنجاب
هر آن نامداری که نام آورد به‌نام علا دوله نام آورست
خان محاسب بنان دوله که گویند بابش فضل اللهست باشد بهتان
ضیاء دوله چو هنجار زشت آنان دید بروی بگشود از حلم و بردباری در
ایل بارزانی ایلی است کرد، برآمده از شهر بارزان در ناحیه قدیمی نزدیک حکاری ترکیه در کردستان عراق، ایشان در اصل از پیروان طریقت نقشبندیه بوده‌اند اما امروزه کمتر آگاهی‌ای از این امر در میان‌شان باقی مانده‌است. احتمال دارد اصل ایشان از قوم بارزان کرمان باشد. این ایل پنج تیره دارد:نزاری. بَروژی، مزوری، شیروانی و دوله مَری.