دواننده

معنی کلمه دواننده در لغت نامه دهخدا

دواننده. [ دَ ن َ دَ / دِ] ( نف ) این کلمه از دواندن است. که دواند. که به دویدن دارد. کسی که شخصی یا جانوری را به دویدن وادارد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دواندن و دوانیدن شود.

معنی کلمه دواننده در فرهنگ عمید

۱. آن که دیگری را وادار به دویدن کند.
۲. کسی که سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند.

معنی کلمه دواننده در فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که شخصی دیگر یا چهارپا را بدواند .

جملاتی از کاربرد کلمه دواننده

تو هم ای پای برجا مانده بودی دوانیدت دواننده دویدی
ز دشت سوی وی اشجار را دواننده که ستر خویش کند آن یگانه دو سرا