معنی کلمه دوازده امام در لغت نامه دهخدا
دوازده امام. [ دَ دَه ْ اِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قلعه شاهین بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین. سکنه 100 تن. آب آن از سراب قلعه شاهین. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
دوازده امام. [ دَ دَه ْ اِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. دارای 286 تن سکنه. آنجا پل ملک روی آب کوهرنگ بسته شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
دوازده امام. [ دَ دَه ْ اِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش ورامین شهرستان تهران. سکنه 118 تن. آب آن از قنات لب شور. راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).