دندانگیر. [ دَ ] ( نف مرکب ) که با دندان بگیرد. آنکه به دندان گیرد. آنکه دندان گیرد. که گاز بگیرد. آنکه عادت به گاز گرفتن دارد. ( یادداشت مؤلف ): سموج ، قموص ؛ خر دندان گیر. ( السامی فی الاسامی ). عضوض ؛ اسبی دندان گیر. ( یادداشت مؤلف ). اسب و سگ بدخو که مردم را به دندان بگزد. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || قابل جاییدن به دندان. که بتوان با دندان جوید. خوردنی نرم. در خورجویدن. درخورد خاییدن. نرم و خوردنی. ( یادداشت مؤلف ): بخورید که نیست دندان گیر ( خطابی در تداول عامه از زبان مردم معیل تهیدست به فرزندان ). هرچه با دندان توان نرم خایید و خورد. || هر چیز کندکننده دندان مانند ترشیها. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از چیز نیم سوخته است. ( از لغت محلی شوشتر ). || چیز خوب را نیز گویند. ( لغت محلی شوشتر ). - کار دندان گیر ؛ پرفایده. پراستفاده. سودبخش. سودآور. ( یادداشت مؤلف ). || کنایه از معشوق. ( لغت محلی شوشتر ).
معنی کلمه دندان گیر در فرهنگ عمید
۱. [مجاز] چیزی که در دسترس و درخور استفاده باشد. ۲. [قدیمی] حیوانی که گاز بگیرد. ۳. [قدیمی] آنچه دندان به آن گیر کند و قابل جویدن باشد.
معنی کلمه دندان گیر در فرهنگ فارسی
که با دندان بگیرد . آنکه به دندان گیرد .
معنی کلمه دندان گیر در دانشنامه عمومی
دندانگیر وسیله ای یا اسباب بازی است که به کودکان شش ماه به ببالا کمکم میکند تا راحت تر عمل دندان درآوردن ممکن شود. جنس این وسیله اکثرا پلاستیکی است، اما میتواند از سیلیکون و چوب هم ساخته شود. بعضی از دندانگیر ها داخل قالبشان از مایع یا ژله استفاده میشود که میتوان داخل یخچال گذاشته تا یخ بزنند و موجب کم حس شدن لسه هنگام دندان در آوردن شود. پستانک مکیدنی است ولی دندانگیر باید جویده شود که عمل کرد بهتری نسبت به پستانک دارد. استفاده از دندانگیر ها متنوع است. مثلا ممکن است برای تسکین درد هنگام دندان درآوردن و کمک به نفوذ دندانهای جدید به لثه و همچنین نوعی سرگرمی از آن استفاده شود.
جملاتی از کاربرد کلمه دندان گیر
لگد زن ار چه بود نره گور و دندان گیر ولی نداردش آن سود در مصاف آسود
روزگار خندهٔ غفلت گذشت ای کبک من دل به دندان گیر و تن در چنگل شهباز ده
حزنی این عشق است نی افسانه چندین شکوه چیست؟ لب به دندان گیر و دندان بر جگر نه باک نیست
دو سه روزی لبی به دندان گیر راه مردان و ارجمندان گیر