دمت

معنی کلمه دمت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دُمْتُ: دوام داشتم (در جمله "مَّا دُمْتُ فِیهِمْ " : تا در میان آنها بودم)
معنی دُمْتَ: ادامه دادی (در جمله "إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِماً " مگر اینکه بالای سرشان بایستی)
معنی مَا: نیست ، نه (مانند:مَا هَـٰذَا بَشَراً:این بشر نیست)- با همه ی (مانند :ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ ﭐلْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ :زمین با همه ی فراخیش بر آنان تنگ شد) - تا وقتیکه (مانند:وَأَوْصَانِی بِـﭑلصَّلَوٰةِ وَﭐلزَّکَوٰةِ مَا دُمْتُ حَیّاً :مرا سفارش کرده به ن...
ریشه کلمه:
دوم (۹ بار)
دوام به معنی ثبوت و امتداد است چنانکه در اقرب آمده، در صحاح و مفردات گوید: اصل دوام به معنی سکون و آرامی است گویند «دام الشی‏ء و دام الماء» یعنی شی‏ء آرام شد و آب ایستاد در حدیث آمده «نُهِیَ اَنْ یَبُولَ الْاِنْسانُ فی الْماء الدّائم» یعنی نهی شده انسان در آب ایستاده بول کند. و گویند «ادمت القدر و دوّمتها» یعنی با ریختن آب غلیان دیک را آرام کردم. راغب گوید از همین است که گوئیم «دام الشی‏ء» یعنی زمان بر آن ممتد و زیاد شد. نماز و زکوة را تا زنده‏ام بر من توصیه کرد. ، .

جملاتی از کاربرد کلمه دمت

این جفا را حق اگر کیفر کند هر دمت صدبار خاکستر کند
فیض دمت نهانی بر تن دمیده جانی چون نکهتی که آنی از برگ گل جدا نیست
خاک او گردی و مدفون غمش تا دمت یابد مددها از دمش
گردون نخورد غمت که شوخست گیتی نخرد دمت که شنگست
ای بنده ی جان بخش دمت صد چو مسیحا این مرده دلان را به کلامی بکن احیا
ای در فن عشق هر دمت رای دگر خورشید رخ تو عالم آرای دگر
مرا و تو را روز هم بگذرد دمت چرخ گردان همی بشمرد
منت اینجایگه آگاه کردم حقیقت این دمت کل شاه کردم
اگر زین گاو باشد یک دمت وصل بخر گم کردهیی مانی تو بی اصل
تا ز خاکت لاله زار آید پدید از دمت باد بهار آید پدید