دلم. [ دَ ل َ ] ( ع مص )سخت سیاه شدن با تأنی و نرمی. || فروهشته شدن لب کسی. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دلم. [ دَ ل َ ] ( ع اِ ) اندک فروهشتگی لب. ( منتهی الارب ). || جانورکی است که به مار ماند و در حجاز می باشد و در شدت و قوت بدو مثل زنند و گویند: هو أشد من الدلم. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || قمری ، یانوعی از کبوتر صحرائی است به لغت اهل مصر. ( منتهی الارب ). || از اعلام است. ( از منتهی الارب ). دلم. [ دُ ] ( ع ص ) ج ِ أدلم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به أدلم شود. || ج ِ دَلماء. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دلماء شود. دلم. [ دُ ل َ ] ( ع اِ ) فیل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || از اعلام است. ( از منتهی الارب ). دلم. [ دُ ل ُ ] ( اِ ) جوششی باشد با خارش که پوست را سیاه کند و آنرا به عربی شری گویند. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). فارسی شری باشد، و آن جوشهای کوچک و بزرگ باشد مسطح که کمی به سرخی زند و در آن خارش و سوزش باشد، که بیشتر اوقات دفعةً و ناگهانی پدید آید، و گاه باشد که از آن رطوب نیز تراود. ( یادداشت مرحوم دهخدا، ترجمه از بحرالجواهر ). آبله و بثره. ( ناظم الاطباء ) : خون و صفرا بس که در اعضای دشمن از نفاق جوش زدگردید سرتاپا گرفتار دلم.خسروانی.
معنی کلمه دلم در فرهنگ عمید
آبله، جوش های ریز که روی پوست بدن پیدا می شود.
معنی کلمه دلم در فرهنگ فارسی
جوششی باشد با خارش که پوست را سیاه کند و آنرا به عربی شری گویند .
معنی کلمه دلم در دانشنامه عمومی
دلم (بلژیک). شهر دلم ( به فرانسوی: Dalhem ) در شهرستان لیئژ در استان لیئژ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه دلم
نمیدونم دلم دیوونهٔ کیست، دوست، دوست
وز آن پس بگفت آرزوی دلم برآور که غم شد همه حاصلم
چه سان می سپارم من این راه چون؟ دلم پیش تو، تن به پشت هیون
از آتش فراق تو کافروخت بر دلم جانم بسوخت و بر من مسکین دلت نسوخت
به گفتهٔ منابع شیعه، فاطمه کلابیه دارای چهار فرزند بوده و آنها به شجاعت و دلیری مشهور بودهاند، لذا او را ام البنین به معنای مادر پسران نامیدهاند. وی بعد از کشته شدن فرزندانش در شعرهایش از زنان خواسته که دیگر او را ام البنین نخوانند زیرا به یاد فرزندان شجاعم میافتم و دلم آتش میگیرد. من زمانی ام البنین بودم ولی اکنون ام البنین و مادر پسران نیستم. در بعضی نقلها آمده هنگامی که وی به خانه علی میرود از ایشان تقاضا میکند که فاطمه خطاب نکنند تا فرزندان زهرا به یاد مادرشان نیافتند. اما این مطلب در هیچ سند معتبر یا غیرمعتبری پیدا نشدهاست.
چون بریزد زمژه خون دلم در مژگان بر رگ مردم چشمم همه نشتر داری
«آقای قالیباف خیلی دلم نمیخواست بگویم اما شما مرا ناچار کردید، آنجا بحث این بود که شما میگفتید دانشجویان بیایند تا ما گاز انبری برنامه داریم تا کار را تمام کنیم.
یکدمت خود غم دلم دارد گرچه دل غم بغم نینگارد
بر ندارد بخیه چاک زخم تیغ ابرویت می زنی از مژه دیگر بر دلم سوزن چرا
من فقط روی نیمکت نشستم و دعا میکردم. البتّه وقتی صعود کردیم، دلم واقعاً برای استرالیاییها سوخت. چون در آن لحظات میدانستم چه غم سنگینی در دل دارند، به ویژه کودکان استرالیایی که میگریستند و میپنداشتند تیمشان باید برندهٔ این بازی میشد.
خوشحالی و موفقیت برای من مفاهیم عمومی و جمعی هستند. هرچند در این لحظه خیلی خوشحالم، ولی بخشی از وجودم برای مردم ایران که هر روز گرفتار مشکلات زیادی هستند غمگین است. دل من با آبادان است. دل من با گوشه و کنار خاک ایران است. من اینجام اما دلم با زنان و مردان ایران است.[پانویس ۱]
این زمان کز خودم جدا کردی شد دلم یار غصه و تیمار
وقت من زان همیشه خوش گذرد که دلم راه فقر میسپرد
چند سالی از کارم در سمت مشاور میگذشت که رنگهایی را دور سر افراد تشخیص دادم و این مرا به یاد تجربیات کودکی ام انداخت. آنگاه بود که دریافتم تجربیات لذت بخش دوران کودکی در نهایت مرا به سوی تشخیص و شفای بیماریهای صعب العلاج هدایت کرد. تجربه جنگل به گسترش محدودهٔ حواس من کمک نمود و آموزشهای دانشگاه به پرورش منطق ذهنی من. آموزشهای مشاوره ای پس از آن چشم و دلم را بروی بشریت گشود و نهایتاً آموزشهای معنوی، تجربیات غیرمعمول را در چشمم معتبر ساخت.
زخمی که زمانه بر دلم زد افزون ز هزار مرهم افتاد
نظر بر من کن و بر حال زارم به جان آمد دلم در بی نوایی
آشنایی اهورا ایمان با بابک بیات سرآغاز فعالیت حرفهای او به عنوان ترانهسرا محسوب میشود. ترانهٔ دلم گرفت با صدای حمیدرضا حامی نخستین ترانهٔ حرفهای ایمان بود که به آهنگ سازی بابک بیات و به عنوان ترانهٔ فیلم سام و نرگس ایرج قادری شکل گرفت. «سیاه و سفید»، «شب عشق»، «تموم شد ترانه»، «زنگی و رومی» ترانههای دیگری هستند که با همکاری ایمان و بیات به اجرا درآمد.