دلالات

معنی کلمه دلالات در لغت نامه دهخدا

دلالات. [دَ ] ( ع اِ ) ج ِ دلالة. رجوع به دلالة و دلالت شود : خردمندان و دانایان را معلوم شد که به دلالات عقلی و معجزات حسی التفات ننمایند. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه دلالات در فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع دلالت ( دلاله )

معنی کلمه دلالات در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دلالات جمع دلالت، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به این معناست که از علم به چیزی، علم به چیز دیگری لازم آید.
دلالت در لغت به معنای راهنمایی و راه نمودن است و در اصطلاح منطقیون، هر گاه از علم به چیزی، علم به چیز دیگر پدید آید، نام معلوم نخست "دال" و نام معلوم دوم "مدلول" و نام کاری که "دال" انجام داده است "دلالت" است.
اسباب دلالت
اسباب دلالت بر سه گونه است: وضع، طبع و عقل و هر یک از این سه یا لفظی است و یا غیر لفظی بنابر این شش گونه دلالت است که در علوم و منطق فقط دلالت وضعی لفظی اعتبار دارد و آن هم بر سه گونه است. ۱- مطابقه. ۲- تضمن. ۳- التزام. در میان دلالت های شش گانه، "دلالت وضعی لفظی" بهترین وسیله و ساده ترین طریقی است که انسان می تواند مقاصد خود را تمام و کمال و بدون هیچ گونه اشتباه و نقصی به دیگران تفهیم کند، زیرا امکان تفهیم معانی از طریق دلالت عقلی و طبعی مشکل و در بسیاری موارد محال است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منبع ذیل استفاده شده است: • صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی.
...

جملاتی از کاربرد کلمه دلالات

چون دلالات جمله موجودات بر کمال صفات و وحدت ذات
«لَقَدْ کانَ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ» یعنی فی خبر یوسف و خبر اخوته «آیاتٌ» ای علامات و دلالات تدلّ علی صنع اللَّه و لطائف افعاله و عجائب حکمته، «لِلسَّائِلِینَ» ای لمن سأل عن امرهم و اراد ان یعلم علمهم. و قرأ اهل مکّة آیة ای عیرة و عظة و عجب، و ذلک‌
ندیم شده برک بر علم نوشت این بیت که بر دقایق معنیش بس دلالات است