دل گداز
معنی کلمه دل گداز در فرهنگ فارسی
دلگدازنده . گدازنده دل . دلسوز .
جملاتی از کاربرد کلمه دل گداز
تا شوم قابل نم اشکی دیده تا دل گداز میرسدم
بدو گفت کاین کشور دل گداز مرا بازگو تا کدام است باز
سپاهی فرستاد و باز آمدند به تن خسته و دل گداز آمدند
گر بنشانیم شبی شمع صفت برابرت پیش رخیت بنگری سوز دل گداز را