دل نگران

معنی کلمه دل نگران در لغت نامه دهخدا

دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). چشم براه.منتظر. ( ناظم الاطباء ). مشوش سخت منتظر :
کشته غمزه خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل نگرانست که بود.حافظ.|| ملول. اندوهگین. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه دل نگران در فرهنگ عمید

مضطرب و دلواپس، کسی که دچار تشویش و اضطراب و منتظر حادثۀ بدی باشد.

معنی کلمه دل نگران در فرهنگ فارسی

مضطرب . پریشان حواس که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد .
مضطرب ودلواپس، کسی که دچارتشویش وحادثه بدی باشد

جملاتی از کاربرد کلمه دل نگران

غفلت از منتظر وصل خیالی است محال چشم اگر بسته شود دل نگران می‌باشد
هر لحظه کند جلوه چو طاووس به رنگی ای دل نگران شو که تماشاش لطیف است
در وصل دل از هجر فزون دل نگران است آوارگی تیر در آغوش کمان است
چون دیده به نور حق در دل نگران گردد نور علی مطلق بر دیده عیان گردد
صائب نشد از وصل تسلی دل خونین در دامن گل شبنم من دل نگران بود
آن بار که پیوسته به ما دل نگران بود مشغول به ما بود و ملول از دگران بود
ماهی که به سوی خود صد دل نگران بیند از شوخی و رعنایی کی سوی کسان بیند
بیمار غمت جان به لب و دل نگران است شاید که به آئین طبیبان بدر آئی
چو چشم ابن حسام از نظر به مرگ ببندند به چشم دل نگران همچنان به سوی تو باشم
آه از آن لحظه که در بزم نشینی تو و من خیزم از انجمن و دل نگران برخیزم