دل سیاه

معنی کلمه دل سیاه در لغت نامه دهخدا

دل سیاه. [ دِ ] ( ص مرکب ) سیاه دل. دل سیه. قسی القلب. || بدقلب. بدخواه. بداندیش :
دادگرا فلک ترا جرعه کش پیاله باد
دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد.حافظ.

معنی کلمه دل سیاه در فرهنگ عمید

سیاه دل، بددل، بداندیش، بدخواه.

معنی کلمه دل سیاه در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بد فلب بد خواه بد اندیش . ۲ - سیاه دل قسی القلب .

جملاتی از کاربرد کلمه دل سیاه

اگر تو چشم توانی ز هر دو عالم بست دل سیاه تو آیینه دورو گردد
گرد از دل سیاه فرو شوید مسح و نماز و روزهٔ پیوسته
شبی ز تیرگی دل سیاه گشت چنان که صبح وصل نماید در آن، شب هجران
ز داغ لاله عاشق مدام،معلوم است که دل سیاه کندصحبت مکرر عیش
ایمان اخگر، دل سیاه انگشت است بی دم انگشت هرگز اخگر نشود!
ز صیقل قد خم گشته بی غبار نشد دل سیاه تو مشگل دگر سفید شود
مو سفید ایمان ضعیف و دل سیاه کی شوی تقصیر خود را عذر خواه
زنگیان سودائی آن هندوان دل سیاه و آهوان نخجیر آن ترکان مست تیغ زن
در دل سیاه نیست دم گرم را اثر از جوش بحر عنبر تر خامتر شود
وانجا که باز خواهند از جان و دل نشانی هم دل سیاه بینی هم جان خراب مانده