جملاتی از کاربرد کلمه دستان سرا
به دستان اجل مهر خموشی مینهی بر لب همه دستان سرا شیرین ادا مرغان خوش آوا
به باغ از بلبل دستان سرا گرچه اثر نبود مغنی گو بدین مطلع مزین ساز دستان را
صبحدم بشنو که در بستان سرای روزگار داستانی میسراید بلبل دستان سرا
در بوستان فروغی از اشعار خود بخوان وان گاه شور بلبل دستان سرا ببین
بلبل چو من شد در چمن دستان سرا بهر وطن
به بستانسرا مرغ دستان سرا پری را بدآن گلشن آرام و جا
چو دستان آن مرغ دستان سرا شنیدند مستان بستان سرا
بلبل دستان سرا را گو بر آر آوای نای مطرب بلبل نوا را گو بزن در چنگ چنگ
شد در چمن دستان سرا بهر وطن
بشرطی داده ایزد حسن گفتاریم که تا هستم به بستان مناقب بلبل دستان سرا باشم