دزدکی

معنی کلمه دزدکی در لغت نامه دهخدا

دزدکی. [ دُ دَ ] ( ق مرکب ) چون دزد. بسان دزد. چون دزدان. دزدانه. دزدوار.بصورت دزدی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || پنهانی. مخفیانه. به نهانی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- دزدکی ؛ در چیزی دیدن و نگاه کردن ، دزدیده در وی نظر کردن. از زیر چشم دیدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه دزدکی در فرهنگ معین

(دُ دَ ) (ق مر. ) پنهانی ، مخفیانه .

معنی کلمه دزدکی در فرهنگ عمید

۱. به طور پنهانی، دور از چشم دیگران: او دزدکی غذا می خورد.
۲. (صفت ) پنهانی، یواشکی: لبخند دزدکی.

معنی کلمه دزدکی در فرهنگ فارسی

۱ - بطور دزدی دزدانه . ۲ - پنهانی مخفیانه .
چون دزد . به نهانی

جملاتی از کاربرد کلمه دزدکی

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به دزدکی دزدکی، نگاه، لکه‌دار و بادبان اشاره کرد.
پدر کلی مدیسون یک بازیگر کمدی بود و ماردش نیز حساب داری می‌کرد. مدیسون دو خواهر نیز دارد. مدیسون در کودکی از نظر جنسی خیلی کنجکاو بود و حتی دزدکی به اتاق خواهر بزرگش می‌رفت و مجله‌های هاستلر شوهرش را می‌دید. او در تصورش خود را به جای زن‌های روی جلد مجله قرار می‌داد. تشویق کنندهٔ اصلی مدیسون را می‌توان پسر عموی او دانست که خود او نیز یک بازیگر پورنو بود.