داروغگی

معنی کلمه داروغگی در لغت نامه دهخدا

داروغگی. [ غ َ / غ ِ ] ( حامص ) شبگردی و پاسبانی. || حکومت و نظارت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه داروغگی در فرهنگ فارسی

عمل و شغل داروغه

جملاتی از کاربرد کلمه داروغگی

در دورهٔ سلطنت شاه‌طهماسب، برخی از سرداران چاپشلو صاحب‌منصب بودند. حسین‌بیگ چاپشلو تا هنگام مرگش در ۹۶۸، قورچی تیروکمان شاه‌طهماسب بود. یوسف‌بیگ چاپشلو در ۹۸۱ از سوی شاه‌طهماسب به داروغگی تبریز منصوب شد. او می‌بایست به شورشی که از ۹۷۹ در این شهر ادامه داشت، پایان می‌داد.همچنین، شاهقلی سلطان چاپشلو در آخرین سال‌های سلطنت شاه طهماسب، حاکم هرات بود و الغوث سلطان چاپشلو نیز در ۹۸۴، حکومت کلوت و شوشتر را برعهده داشت.