دادمان

معنی کلمه دادمان در لغت نامه دهخدا

دادمان. ( اِخ ) نام قریه ای از ناحیت براآن به اصفهان. ( نزهةالقلوب مقاله ٔسوم چ اروپا ص 51 ). ( و شاید صحیح کلمه رادان باشد ). رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ذیل رادان شود.

معنی کلمه دادمان در فرهنگ فارسی

نام قریهای از ناحیت بر آن باصفهان

جملاتی از کاربرد کلمه دادمان

قرار نیست همیشه برای تنوع و کمی هیجان کار خاصی کنیم. امکان سفر، پارک رفتن، مهمانی و دورهمی همیشه برایمان مهیا نیست. اما یک بازی فکری هر لحظه می‌تواند به دادمان برسد و حال‌وهوایمان را به کلی عوض کند. پس چه خوب که به کمک روش‌هایی مانند استفاده از بازی فکری به مغزتان کمک کنید.
بی هیچ علتی ز قضا عقل دادمان زین روی نام عقل سوی اهل دین قضاست
نخست آفرین بود بر ذوالجلال که او را دادمان فره و یال و بال
ز نیلوفر و گل بدل دادمان می و زعفران چرخ نیلوفری
چو پیروزگر دادمان فرهی بزرگی و دیهیم شاهنشهی
که دم های بربسته ی ما گشاد هم او دادمان هر چه بایست داد
انجمن اسلامی دانشگاه تهران به همراه انجمن اسلامی دانشگاه شریف و امیرکبیر تحت عنوان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مسئولیت اصلی تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ را بر عهده داشتند. از دانشجویان دانشگاه تهران در این ماجرا می‌توان از سید محمدرضا خاتمی، سعید حجاریان و رحمان دادمان نام برد.
که او دادمان بر ددان دستگاه ستایش مر او را که بنمود راه
خادم شنید و رفت و می آورد و دادمان پر کرده داشت ‌گفتی از می دو ساتکین
ره انجام روحانی او دادمان ره آورد عرش او فرستادمان
چنین گفت کآن بدرگ باد سار نه خیره همی دادمان روزگار
نهاد روی بما دولت و سعادت باز ز رنج و درد بدل دادمان سلامت و ناز
ایستگاه مترو شهید دادمان، در خط ۷ متروی تهران است که در تقاطع بلوار دادمان و بلوار پاکنژاد قرار دارد.