داد و ستدی

معنی کلمه داد و ستدی در لغت نامه دهخدا

داد و ستدی. [ دُ س ِ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب به داد و ستد. قبض و اقباضی. تصرفی. بده بستانی : سایر سرکارات خرج ارقام مناصب و ملازمت و احکام تیولات و همه سالجات و تنخواه براتی و انعام و سیورغالات و معافیات و غیره وجوهات داد و ستدی دفتررا ثبت مینمودند. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 18 ).

معنی کلمه داد و ستدی در فرهنگ فارسی

منسوب به داد و ستد

جملاتی از کاربرد کلمه داد و ستدی

در تست‌های تشخیص چهره دو نوع عدم موفقیت وجود دارد. اولین مورد یک کاذب مثبت است، جایی که پایگاه داده تصویر را با یک مجموعه داده مطابقت می‌دهد اما نه با مجموعه داده تصویر کاربر واقعی. نوع دیگر خرابی، کاذب منفی است، جایی که پایگاه داده قادر به شناسایی چهره کاربر صحیح نیست. هر دو نوع خرابی داد و ستدی با قابلیت دسترسی و امنیت دارند که باعث می‌شود درصد هر نوع خطا قابل توجه باشد. به عنوان مثال، تشخیص چهره در تلفن‌های هوشمند ترجیح می‌دهد مثالی از منفی کاذب باشد تا مثبت کاذب، زیرا برای شما بهتر است چندین بار وارد سیستم شوید نه اینکه به‌طور تصادفی اجازه دسترسی غریبه به تلفن خود را بدهید.