خیال اندیش. [خ َ / خیا اَ ] ( نف مرکب ) اندیشنده به خیال. آنکه خیال های باطل برای آینده در سر می پروراند : ای بسا گنج آکنان کنجکاو کان خیال اندیش را شد ریش گاو.مولوی.یکی امروز کامران بینی دیگری را دل از مجاهده ریش روزکی چند باش تا بخورد خاک مغز سر خیال اندیش.سعدی ( گلستان ).
معنی کلمه خیال اندیش در فرهنگ عمید
= خیالباف
معنی کلمه خیال اندیش در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه بسیار خیال کند کسی که غالبا بتخیل پردازد .
جملاتی از کاربرد کلمه خیال اندیش
چو نادان و خیال اندیش مردیست مرا خواهد محال اندیش مردیست
گفت چون دانی دروغ و راست را ای خیال اندیش پر اندیشهها
دل از عقل خیال اندیش برداشت حجاب نام و ننگ از پیش برداشت
ای خیال اندیش دوری سخت دور سر او از طبع کارافزا مپرس
به حق آنک نداند دل خیال اندیش مثالهای خیال مرا به وقت پیام
عقل اگر گوید که عشق از سر بنه، معذور دار دور کن از سر، ز هم عقل خیال اندیش را
هر درویشی که در شکست خویش است تا ظن نبری که او خیال اندیش است
ای خیال اندیش مژگان اندکی مژگان بمال میفشارد چشم من رخت در آب انداخته
هم از وهمِ خیال اندیش باشد گرت در خاطر آید اشتباهی