خپ
معنی کلمه خپ در لغت نامه دهخدا

خپ

معنی کلمه خپ در لغت نامه دهخدا

خپ. [ خ َ] ( اِ ) خاموشی. ( برهان قاطع ). صاحب آنندراج و انجمن آرای ناصری و ناظم الاطباء نیز آنرا خاموشی معنی کرده اند و ناظم الاطباء آنرا صفت آورده است :
گرشمس تبریزی مرا کردی اشارت گفتمی
ایندم چو تنگ آورده است خپ کردم از بیش و ز کم.مولوی ( از فرهنگ جهانگیری ). || ( فعل امر ) امر به خاموشی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). خاموش باش. دم مزن. ( ناظم الاطباء ). ساکت شو. دم فروبند. اسکت. صه :
فلک را دوش می گفتم که ما را
بجز آسایشی از تو طمع نی.
فلک چون این سخن بشنید گفتا
برو ابن یمین خپ باش یعنی.ابن یمین ( از جهانگیری ).

معنی کلمه خپ در فرهنگ عمید

خفه، ساکت: رو بگرداند به سوی دست چپ / در تبار و خویش گویندش که خپ (مولوی: ۴۱۹ ).

معنی کلمه خپ در فرهنگ فارسی

خاموشی یا امر به خاموشی

معنی کلمه خپ در دانشنامه عمومی

خپ ( به چکی: Cheb ) یا اِگِر ( به آلمانی: Eger ) شهری است که هم اکنون در استان کارلووی واری در کشور جمهوری چک قرار دارد.
اِگر از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۵ یکی از شهرهای رایش سوم بود.
بیشتر جمعیت این شهر آلمانی زبان بودند که بعد از جنگ جهانی دوم پس از اشغال شهر توسط چک اسلاواکی، تمام مردم آلمانی زبان از شهر اخراج شدند و اموال آن ها غصب شد.
معنی کلمه خپ در فرهنگ عمید
معنی کلمه خپ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خپ در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه خپ

با خرد گفتم که سرو راستی بالای اوست گفت نی خپ باش کآنجا کار و بار دیگرست