خوشخویی. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( حامص مرکب ) خوشخوئی. حالت و چگونگی خوشخوی : چو جم دید او را بدان نیکویی بدان خوشزبانی وآن خوشخویی.فردوسی.رجوع به خوشخوی و خوشخو شود.
معنی کلمه خوشخویی در فرهنگ فارسی
خوش اخلاقی نیکخویی مقابل بدخویی . خوشخوئی حالت و چگونگی خوشخوی
معنی کلمه خوشخویی در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: سلام، خوش اخلاق، خوش خویی، خوش رفتاری با مردم، عدل و احسان چنان که می دانید یکی از عامل های تهذیب و تزکیه نفس، خوش رویی و خوش رفتاری با مردم است و این نقطه در اخلاق اسلامی جایگاه خاصی دارد، چنان که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمده است: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَبِیبٍ الْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم أَفَاضِلُکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً الْمُوَطَّئُونَ أَکْنَافاً الَّذِینَ یَأْلَفُونَ و َیُؤْلَفُون؛ برترین شما نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است، آنان که خود را آماده خدمت کرده و با دیگران با الفت و محبت زندگی می کنند. (کافی، ج2، ص102) چنان که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمده است: قَالَ صلی الله علیه و آله و سلم أَفْضَلُکُمْ إِیمَاناً أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً؛ برترین شما از نظر ایمان است، نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است. (بحارالانوار، ج74، ص150) و امام صادق علیه السلام می فرمایند: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ أَخَذَ مِنْ وَجْهِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ قَذَاةً کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَمَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ کَانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ؛
جملاتی از کاربرد کلمه خوشخویی
میان مجلس عشرت ز کمگویی و خوشخویی زهی سوسن زهی نسرین بنامیزد بنامیزد
گر می خواهی عیش خوش اندر دو جهان خوشخویی کن که عیش خوشخوی خوش است
چون به زلف و به عارضش نگری به گه خوشخویی و آرامش
اسکندر مقدونی سلسله هخامنشیان را نابود کرد، دارا را کشت ولی در حرکت خود به شرق همه جا به مقاومتهای سخت برخورد، از جمله سغد و باکتریا یکی از سرداران جنگی او بنام سپتامان ۳۲۷–۳۲۹ ق. م در راس جنبش همگانی مردم بیش از دو سال علیه مهاجم خارجی مبارزه دلاورانه کرد. در این ناحیه مکرر مردم علیه ساتراپهای اسکندر قیام کردند. گرچه سرانجام نیروهای مجهز و ورزیده اسکندر این جنبشها را سرکوب کردند ولی از این تاریخ اسکندر ناچار روش خشونتآمیز خود را به نرمش و خوشخویی بدل کرد.
او همی کاهد ز نیکو عهدی و از خوشخویی هر چه بر رویش طبیعت میبیفزاید نگار
بدین اخلاق و خوشخویی ملک نی بدین اندام وگلرویی پری نیست
خراش دامن عزت مخواه از ترک خوشخویی که راه کوی بدکیشی سگان بیمرس دارد
عزیز این گفت و بیرون شد ز خانه به خوشخویی سمر شد در زمانه
در حریم مصطفا بوبکروار اندر خرام تا سیه رویی جفا بینی و خوشخویی وفا
آن خوشخویی وخوش سخنی بد که دلم را در بند تو افکند و مرا کرد چنین زار
گر به خوشخویی از تو مثلی خواهند مثل از خوی خوش و مکرمت او زن