خمد
معنی کلمه خمد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خمد در دانشنامه عمومی
خمد در زبان فلامان ناحیه بروکسل به معنی گرفتمش است.
معنی کلمه خمد در دانشنامه اسلامی
جملاتی از کاربرد کلمه خمد
جود شاهانهاش آن دم که کند قسمت مال پشت شاهین ترازو خمد از بار نقود
پشت فلک ز بهر ربودن کجا خمد تا نعل نقره،خنگ تو مسمار نشکند؟
چو ابر خوش هوا بر باغ بگذر کز سجود تو خمد بهر هیات قوس و قزح سرو گلستانی
ز غرور نشئهٔ ناز او نرسیدهام به تغنیی که خمد به افسری فلک سر سجدهکار نیاز من
تنتن، هادوک و سگشان میلو، با این درک که تنها راه خلاصی از دست عبدالله، احیای حکومت امیر در خمد است، به این کشور خاورمیانهای سفر میکنند. با این حال، این سه نفر به دلیل کشف دخالت تنتن توسط داوسون از بمبی که در هواپیما کار گذاشتهشده بود تا آنها را بکشد، نجات مییابند و سپس مخفیانه وارد شهر «وادیشاه» میشوند. آنها در آنجا با یک دوست قدیمی، تاجر پرتغالی، اولیویرا دا فیگوئرا، ملاقات میکنند که به آنها کمک میکند تا از شهر فرار کنند و با اسب به مخفیگاه امیر بروند. در طول سفر، آنها از خودروهای زرهی و هواپیماهای جنگندهای که به دستور «ملا پاشا» - که در واقع دکتر مولر، دشمن قدیمی تنتن است - برای متوقف کردن آنها فرستاده شدهاند، طفره میروند.
ز بر خمد درخت، آری، ولیکن بر درخت تو شکوفه هست و باری نیست، بی بر چون گرفتی خم؟
دل زانوی فکرش همه چشم است که مینا چندانکه خمد بیخط پیمانه نباشد