معنی کلمه خمارکش در لغت نامه دهخدا خمارکش. [ خ ُ ک َ / ک ِ ]( نف مرکب ) متحمل خماری. آنکه خمار است : سلام کردم و بامن بروی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده.حافظ.
معنی کلمه خمارکش در فرهنگ عمید = خُمار: سلام کردم و با من به روی خندان گفت / که ای خمارکش مفلس شراب زده (حافظ: ۸۴۲ ).