خلل پذیر. [ خ َ ل َ پ َ] ( نف مرکب ) هرچیزی که قابل اختلال و تباهی و آشفتگی بود. ( ناظم الاطباء ). آنچه خلل می پذیرد : هرکه در کار سخت گیر شود نظم کارش خلل پذیر شود.نظامی.عنایتی که ترا بود اگر مبدل شد خلل پذیر نباشد ارادتی که مراست.سعدی.خلل پذیر بود هر بنا که می بینی مگر بنای محبت که خالی از خلل است.حافظ.
معنی کلمه خلل پذیر در فرهنگ عمید
قابل اختلال و تباهی، خراب شدنی.
جملاتی از کاربرد کلمه خلل پذیر
چهار حد وجودت خلل پذیر شدست بجز شکم خبر از هیچ جا نمی گیری
عشق تو خلل پذیر نبود گر سال بود تمام و گر ماه
هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم خلل پذیر نشد ذره ای ارادت ما
ز سیل خیز حوادث خلل پذیر نگشت چو شد اساس فلک را عنایتش معمار