خداترس

معنی کلمه خداترس در لغت نامه دهخدا

خداترس. [ خ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) متقی. پرهیزگار. عفیف. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آنکه از خدا ترسد. باایمان. معتقد بخدا. خداپرست :
وآن پیر حیایی خداترس
با شیر خدای بود همدرس.نظامی.خداترس را بر رعیت گمار
که معمار ملک است پرهیزگار.بوستان.خداترس باید امانت گزار
امین کز تو ترسد امینش مدار.بوستان.از آثار معدلت وزیر خداترس معمور. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 143 ).
- ناخداترس ؛ آنکه از خدا نترسد. غیرمتقی. غیر پرهیزگار :
خداترس را سازگار است بخت
بود ناخداترس را کار سخت.نظامی.طلب کرد از پیش و پس چوب و سنگ
بر آن ناخداترس بی نام و ننگ.سعدی ( بوستان ).

معنی کلمه خداترس در فرهنگ عمید

کسی که از خدا می ترسد، پرهیزکار.

معنی کلمه خداترس در فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه از خدا ترسدمتقیپرهیزگار .

جملاتی از کاربرد کلمه خداترس

ایران و هر که هست در این پاک سرزمین یعنی ز مردمان خداترس و پاک دین
خدیو خداترس درویش دوست که آرایش مغز کردی نه پوست
شورای اورشلیم در جدایی مسیحیت از یهودیت نقش مهمی داشت. در این زمان مسیحیت دارای گروندگان غیریهودی زیادی شده بود و سئوال اصلی این بود که آیا این گروندگان که بر خلاف پیروان اولیه یهودی زاده نبودند نیاز دارند از قوانین یهودی تبعیت کنند یا خیر. در نهایت تصمیم گرفته شد که غیریهودیان مسیحی شده که خداترس نامیده می‌شدند نیازمند این نیستند که از قوانین یهودی نظیر ختنه تبعیت کنند. از این زمان مسیحیت به‌طور کامل از یهودیت جدا شد و تبدیل به دین مجزایی گردید.