معنی کلمه خاکی خراسانی در لغت نامه دهخدا
بود گنج دو عالم در سه گوهر
کز آنها میشود کامت میسر
یکی در جوع دایم دویمین جود
سیم در ذکر حق آن اصل مقصود.
نقل به اختصار از ریاض العارفین چ 1 صص 256 و 257.در مجمع الفصحاء چ 1 ج 2 ص 109 نیز هدایت شرح حال او را آورده است.
خاکی خراسانی. [ خ ُ ]( اِخ ) اسمش امامقلی و معاصر شاه عباس اول و دوم بود. وی در سال 1077 هَ. ق. درگذشت و ظاهراً وفاتش در اوائل سلطنت شاه عباس ثانی دست داد. وی مردی عارف و از اهل قریه دژآباد بین مشهد و نیشابور بود. چندان مایه علمی نداشت. دیوانش مشتمل بر دویست و بیست غزل و 35 قصیده است و نه ترجیع بند و مثنوی دارد. ایوانف مستشرق روسی الاصل صد غزل از آن را انتخاب و با مقدمه ای در بیست صفحه در بمبئی بسال 1359 چاپ کرد. او را غیر از این دیوان مثنوی «طلوع الشمس » یا «طوالع الشمس » نیز هست. ( از الذریعه قسم اول جزء نهم ص 281 ).