خانه پردازی

معنی کلمه خانه پردازی در لغت نامه دهخدا

خانه پردازی. [ ن َ/ ن ِ پ َ ] ( حامص مرکب ) خانه داری. آراستگی خانه. توجه کردن به نظم و ترتیب اسباب خانه. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خانه پردازی در فرهنگ فارسی

خانه داری آراستگی خانه

جملاتی از کاربرد کلمه خانه پردازی

هر که خواهد بر سر زانوی خوبان جای خود به که چون آیینه چندی خانه پردازی کند
ترک شهوت هاست حور و خانه پردازی قصور در بهشت اهل دل، حور و قصور دیگرست
موکب سلطان عشقت چون علم بر دل زند در نفس جانها هوای خانه پردازی کنند
ندارد عالم تجرید چون من خانه پردازی نمی گردد غبارآلود سیلاب از سرای من
خانه ام بی انتظار خانه پردازی نبود چشم دایم در ره سیلاب چون پل داشتم
در عشق درآی و خانه پردازی کن مانندهٔ پروانه سراندازی کن
گدایی دارم از مطرب نوای خانه پردازی که جان از تنگنای سینه دست افشان برون آید
هیچ سیل خانه پردازی چو گرد کینه نیست در درون خانه باشد خصم، صاحب کینه را
ندارد گرچه منزل خانه پردازی که من دارم به گرد کعبه و بتخانه بیتابانه می گردم
هر که اوقات گرامی صرف خودسازی کند خانه اش سازست چون جان خانه پردازی کند