معنی کلمه خانه خیز در لغت نامه دهخدا
گهی با چنان گوهر خانه خیز
چو بوطالبی را کنی سنگ ریز.نظامی ( از آنندراج ).بپاسخ دگر باره شد شاه تیز
که خواب از خیالی بود خانه خیز.نظامی.چون شوق تو هست خانه خیزم
خوش خسبم و شادمانه خیزم.نظامی.اگر خانه خیزی قرارت کجاست
ور از زر درآیی دیارت کجاست.نظامی.|| کوچانیده. از منزل برکنده : کوچاندن با اهل و اسباب و فرود آوردن شمس الدین محمد شاه را با رعایا و خانه خیز بردن ایشان را بقهستان در سال ششصد و هشتادهشت. ( تاریخ سیستان ).