خان کشته

معنی کلمه خان کشته در لغت نامه دهخدا

خان کشته. [ ک ُ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در هشت هزارگزی جنوب رامهرمز و 5 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به نجف آباد. این ده از رودخانه رامهرمز مشروب میشود و محصولاتش غلات ، برنج ، کنجد و بزرک است. اهالی با کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. ساکنین آن از طایفه طلاوری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه خان کشته

پس از چندی تألم خان برادرزاده عبدالله خان به سرکردگی ازبکان رسید و با سیصد هزار نفر به خراسان حمله کرد و در هرات مقر ساخت؛ بنابراین سپاه ایران با یکصد هزار نفر سپاهی به هرات حمله کرد و در این نبرد ازبکان شکست خوردند و تألم خان کشته شد. همچنین دوازده هزار نفر از مردان و زنان ازبک به دست ایرانیان اسیر شدند.
پس از اینکه در فوریهٔ ۱۹۱۹ م. حبیب‌الله خان کشته شد، با اینکه پسر بزرگش عنایت‌الله ملقب به معین‌السلطنه به جانشینی او تعیین شده بود، برادرش نصرالله خان خود را شاه و جانشین برادر خواند، ولی امان‌الله با این عنوان که معین‌السلطنه از حق خود صرف نظر کرده‌است، از کابلی‌ها برای خود بیعت گرفت و با مساعدت مردم و عده‌ای از بزرگان، دست عمویش را از امارت کوتاه کرد و در ۱۹۱۹ م. با قشون سرحدی هندوستان جنگید. این جنگ که معروف به جنگ استقلال است و سومین جنگ افغانستان با انگلستان بود، به پیمان راولپندی (اوت ۱۹۱۹ م) منجر شد که به موجب آن، انگلستان از امتیازات خود چشم پوشید و افغانستان مستقل شد.
در سال ۱۲۰۰ ه‍.ق در جنگ میان امیر بخارا، شاه‌مراد خان (ملقب به امیرِ معصوم) و خان مرو بیرام‌علی خان قاجار عزالدینلو، مرو سقوط کرد و بیرام‌علی خان کشته شد. اهالی مرو به عنوان اسیر از مرو بیرون رانده شده به بخارا آورده شدند.
مردم چگنی که در باغ شاه تهران اسکان داده شده بودند، با درایت و محال اندیشی باباخان، محبعلی سلطان و صادق خان چگنی و نیز نصیرخان چگنی فرزند سبزوارخان که پدرش در همان اوان با تعداد زیادی از بزرگان چگنی به امر آقامحمد خان کشته شده بودند، به جانب شرّا و خنداب و قزوین کوچ می‌کنند. بدین وسیله خود را از دست خان قاجار نجات دادند و هویت خود را حفظ کردند. اما حاصل این دور تسلسل از ابتدای زندیه تا اوایل قاجار، یعنی رفتن آنها به شیراز و سپس به قزوین و خنداب این بود، که قدرت و توان ایل چگنی در لرستان رو به افول نهاد، ولی با آن خصایص ذاتی و روحیه استقلال طلبی، باقی‌مانده آن‌ها در لرستان به حیات اجتماعی خود با سربلندی ادامه دادند و در پیوستن به برادران خود از پای نماندند.