خان امیر

معنی کلمه خان امیر در لغت نامه دهخدا

خان امیر. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 16 هزارگزی خاور چقلوندی و 9 هزارگزی جنوب خاوری راه فرعی چقلوندی به بروجرد. ناحیه ای است تپه ماهوری و سردسیر و مالاریایی. دارای 90 تن سکنه که زبان آنها لری و فارسی و مذهبشان شیعی است. آب آنجا از چشمه سارها و محصول غلات و صیفی و تریاک و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر می بافند. راه مالرو و ساکنین آنجا از طایفه ٔمال اسدند و در ساختمان و چادر سکونت دارند و زمستانها بقشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه خان امیر در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد .

جملاتی از کاربرد کلمه خان امیر

امیر عبدالرحمان خان سومین پسر محمدافضل خان نوهٔ دوست‌محمد خان امیر افغانستان (حکومت:۱۳۱۸–۱۲۹۷ق)، (۱۲۵۹–۱۲۸۰ش)، (۱۸۸۰–۱۹۰۱م) از دودمان بارکزی که در سال ۱۲۵۵ق/۱۸۴۰م زاده شد. او در زمان زمامداری پدرش به‌عنوان فرماندار قطغن و بدخشان ایفای وظیفه می‌کرد. او با عمویش، شیرعلی خان جنگید و پس از شکست به بخارا فرار نمود.