معنی کلمه خاموش خاموش در لغت نامه دهخدا خاموش خاموش. ( ق مرکب ) آهسته آهسته. یواش یواش. نرم نرمک : بدر بر حلقه زد خاموش خاموش برون آمد غلامی حلقه در گوش.نظامی.