خام طمعی

معنی کلمه خام طمعی در لغت نامه دهخدا

خام طمعی. [ طَ م َ ] ( حامص مرکب ) عمل خام طمع. عمل صاحب طمع خام.

معنی کلمه خام طمعی در فرهنگ فارسی

عمل خام طمع عمل صاحب طمع خام

جملاتی از کاربرد کلمه خام طمعی

دگر زین خام طمعی کن تهی سر نه بعد از رام خواهم کرد شوهر
نقلست که گفت: در بادیه همی شدم کنیزکی را دیدم در غلبات وجد سوری در وی سر برهنه گفتم ای کنیزک سر بپوش گفت: ای خواص چشمم نگه دار گفتم من عاشقم و عاشق چشم نپوشد اما خود بی‌اختیار چشم بر تو افتاد کنیزک گفت: من مستم مست سر نپوشد گفتم از کدام شراب خانه مست شدی گفت: ای خواص زنهار دورم می‌داری هل فی الدارین غیر الله گفتم ای کنیزک مصاحبت من می‌خواهی گفت: ای خواص خام طمعی مکن که از آن نیم که مرد جویم.