صابئین

معنی کلمه صابئین در لغت نامه دهخدا

صابئین. [ ب ِ ] ( اِخ ) صابئه. نامی که به دو فرقه کاملاً مشخص اطلاق میشود: 1 - ماندائی ها یا صبه ، فرقه یهودی و مسیحی بین النهرین ( مسیحیان پیرو یحیی معمد ). 2 - صابئین حران ، فرقه مشرک که مدتها در دوره اسلام وجود داشتند. صابئین که در قرآن ذکر آنها آمده ، فرقه واسطه بین یهودیان و مسیحیان اند و از اهل کتاب بشمار میروند، اینان بطور مسلم همان ماندائی ها میباشند و این کلمه باید مشتق از ریشه «ص ب ع » [ عبری ] ( فرورفتن در آب ) باشد که عین آن ساقط شده و بمعنی «معمدون » است یعنی کسانی که تعمید را با تغسیل در آب اجرا میکنند. صابئین مشرک از این امر ابداً اطلاع ندارند و شاید این اسم را از جهت احتیاط به خود داده اند تا از اغماضی که قرآن درباره آن دسته از صابئین روا داشته بهره مند شوند. ( دائرة المعارف اسلام ج 4 ص 22 ).
صابئین ابتدا در شمال بین النهرین پراکنده بودند و مرکز اصلی آنها حران و زبان آنان سریانی بود. مأمون خلیفه میخواست این فرقه را سرکوب کند لیکن اطلاعات و معلومات آنان وی را از اجرای این تصمیم بازداشت. در حدود سال 259 هَ. ق. / 872 م. ثابت بن قره مشهور که با همکیشان خود اختلافی پیدا کرد و آنان وی را از جرگه خویش براندند، به بغداد آمد و در آنجا تشکیل شعبه دیگری از صابئین داد. فرقه صابئین در بغداد مدتی آسوده بودند تا آنکه خلیفه قاهر به آزار ایشان پرداخت و سنان بن ثابت را مجبور به قبول اسلام کرد. در حدود سال 364 هَ. ق. / 975 م. ابواسحاق بن هلال صابی که منشی المطیع خلیفه و الطائع خلیفه بودسبب شد که فرمان عفو همکیشان خود را که در رقه و دیار مُضر بودند بگیرد و صابئین بغداد را نیز مورد حمایت قرار داد. در قرن یازدهم میلادی بیشتر صابئین در حران و بغداد بسر میبردند و در 424 هَ. ق. / 1033 م.تنها یک معبد مخصوص ماه داشتند و آن قلعه ای در حرّان بود و در این تاریخ این معبد بوسیله علویان مصر اشغال شد. در اواسط قرن یازدهم آثار صابئین حرّانی بکلی از میان رفت ، اما صابئین بغداد و رسوم آنها هنوز هم باقی است. بزرگانی که از این طایفه برخاسته و موجب اشتهار این کیش شده اند عبارتند از: ثابت بن قره مهندس عالی مقام و منجّم مبتکر و فیلسوف. سنان بن ثابت پزشک ، عالم طبیعی و اطبّاء و منجّمین دیگر از این خاندان. ثابت بن سنان و هلال بن محسن مورخ. ابی اسحاق بن هلال وزیر و کسانی دیگر از این خانواده. البتانی منجم مشهور. ابوجعفر الخازن ریاضی دان. ابن الوحشیة مؤلف فلاحت نبطی هم اگرچه خود را مسلمان معرفی میکنند، لکن کاملاً به مکتب صابئین اختصاص دارند و از جابربن حیان کیمیاوی مشهور هرچند اطلاع دقیقی در دست نیست ولی محتملاً صابی است. ( دائرة المعارف اسلام ج 4 ).

معنی کلمه صابئین در فرهنگ عمید

۱. = صابی
۲. فرقه ای مذهبی که آداب و رسوم آن ها مخلوطی از یهودی گری و مسیحیت است و اکثر اوقات آداب و رسوم مذهبی خود را نزدیک آب روان و با شست وشو در آب انجام می دهند. برخی از صابئین ستاره پرست و برخی بت پرست بوده اند. مرکز اصلی آن ها کلدۀ قدیم بوده و از اهل کتاب به شمار رفته اند و در قرآن ذکری از آن ها شده است، ماندائیان، مغتسله.
۳. فرقه ای مشرک و بت پرست که در حران زندگی می کرده اند و در زمان مٲمون، خلیفۀ عباسی، خود را از فرقۀ صابئین معرفی کردند تا از اغماضی که اسلام دربارۀ صابئین واقعی روا داشته استفاده کنند و جان خود را نجات دهند.

معنی کلمه صابئین در فرهنگ فارسی

۱ - نام فرقه ایست دینی که نامهای دیگر آنان صابه البطائح ماندایی مغتسله ناصوری است . این قوم امروز بنام صبه نامیده میود . دین صائبی بشکل فعلی و در قرون بعد از قرن دوم م . نوعی از انواع گنوستیک ( عرفان مسیحی ) بود . از کتب دینی ماندایی بر میاید که پیروان این فرقه جدا بر خلاف یهود و نصاری و مسلمانان و معتقدان ایشانند . و فقط با دین زردشتی مخالفتی محسوس دیده نمیشود . شباهتها و توافقهای بسیار از هر نوع بین دین و مراسم دینی آنان با عقاید و آداب زردشتی وجود دارد. هر چند صائبان از قرون اول مسیحی در بین النهرین و خوزستان زندگی میکنند و در آنجا هم عقاید و رسوم اصلی آنان تحت نفوذ ادیان بابلی و زردشتی قرار گرفته بود بطور یکه صائبی بصورت ترکیبی از عناصر بابلی و فلسطینی قرن اول مسیحی در آمد با وجود این آنان اساسی ترین آنرا حفظ کرده اند ماندایی ۲ - قومی که بنام صائبان بین النهرین سفلی نامیده شده اند از نظر قومی و نژادی بطن قوی از اوایل تاریخ مسیحی و شاید از قرن اول از شام و مخصوصا از حوران و سواحل اردن بسواحل جنوبی فرات و دجله و شط العرب و کارون و ناحیه ای که در تاریخ باسم [ میسان ] معروفست ( و دشت میشان کنونی در حوالی آنست ) مهاجرت کرده اندو باز بظن قوی در اصل امت و پیرو حضرت یحیی و بقول مسیحیان یوحنای تعمید دهنده بوده اند . تصور میرود که بر اثر منازعات مذهبی و سختگیریهای آن قسمتی از قوم اسرائیل که بدین عیسی گردیدند نسبت باین قسمت از همان قوم اسرائیلی ( یا ممکنست بگوییم کنعانی ) که تابع عیسی نشدند و فقط یحیی را مقتدای خود دانستند این اقلیت مذهبی مجبور بمهاجرت شدند و جون مهمترین ارکان دین آنها تعمید و ارتماس در آب جاری بوده سواحل نهرین - یارافدین - را اختیار کرده بان خطه آمدند و در آنجا مستقر شدند . ۳ - جمعی دیگر هم بغلط باسم صائبان ( صابئین ) معروف شده اند و در همه کتب مسلمانان از آنان بهمین اسم سخن میرود و این تسمیه بر صابئان اصلی جنوب بین النهر ین غالب آمده آنها را تحت الشعاع قرار داده است . قوم مورد بحث صائان حران اند که دین قدیم یونانیان را داشتند و این دین راحتی بعد از انتشار مسیحیت و اسلام در همه جوانب آنها مانند یک جزیره دینی با معابد و هیاکل ژوپیتر و ونوس ( آفرودیت ) و هرکول و غیره نگاشته و علوم یونانی را هم با وقوف بزبان یونانی قدیم- با آنکه زبان خود آنان سریانی یا از اقسام سریانی بود -محفوظ داشته و غالبا آنها را بزبان خود ترجمه کرده اند . حرانیان هم بعلت حادثه ای نام [ صائبی ] را اختیار کردند و بدین اسم معروف شدند و آن چنین بود که مامون عباسی در طی سفر حج از حران عبور میکرد وقتی که آن جماعت را دید پرسید که چه دین دارید?جواب درستی نتوانستند بدهند. پس مامون گفت : اگر اهل کتاب هستند باید تعیین کنند از کدام فرقه مقبول در اسلام هستند اگر اهل کتاب نیستند باید بین قبول اسلام و جزای مشرک و کافر بودن یکی را اختیار کنند. چون آن جماعت جواب شافی نتوانستند بدهند مامون جواب قطعی را موکول بمراجعت خود از حج کرد و چون باز کشت آنان گفتند : ما اهل کتاب و از صا- بئین مذکور در قر آن هستیم پس بدین حیله از فنا رستند . این طایفه حرانی معروف به صابئین در عهد اسلامی علما و حکیمان معروف داشتند مانند ثابت بن قره بتانی و غیره .

معنی کلمه صابئین در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] صابئین یا صابئین مندایی گروهی که خود را پیرو حضرت یحیی می دانند. درفش نماد آنان است. البته صابئین برای اشاره به گروه های اعتقادی از مسلمانان تا ستاره پرست ها نیز به کار می رفته است.
«صابئین» از ماده «صَبَأَ» به معنای تغییر دین می باشد. براساس این معنا، هر شخصی که دین خود را تغییر داده باشد، می توان صابئی نامید. در نتیجه تعبیر صابئین بر افراد و گروه های مختلفی از مسلمانان تا افرادی که یقین در مشرک بودن آن ها وجود دارد، اطلاق شده است.
قرآن در سه آیه کلمه «الصابئون» و «الصابئین» را استفاده کرده است و هیچ توضیحی پیرامون آن ها نمی دهد. به همین جهت مفسران اختلافات فراوانی در مورد این گروه دارند و فقیهان نیز اقوال و گفتارهای مختلفی در مورد آنان ارائه کرده اند.

جملاتی از کاربرد کلمه صابئین

اهل کتاب، عبارتی است در قرآن و منظور از آن کسانی است که به یکی از ادیان یهود، نصاری، مجوس و صابئین باور دارند (سوره حج آیه ۱۷). اصل این واژه برگرفته از واژه (به عبری: עם הספר) به معنی «امت کتاب» که یهودیان به خود می‌گفتند.
انجمن صابئین مَندایی یک انجمن قومی دینی است که در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی به وسیلهٔ سالم صابوری که رهبر دینی صابئین در آن زمان بود بنیان‌گذاری شد.
انجمن صابئین مندایی در زمینه‌های آموزش زبان،فرهنگ و دین مندایی دارای زیرمجموعه‌هایی است که در این زمینه‌ها فعالیت می‌کنند. هیئت مدیره ۱۳ نفره این انجمن به وسیلهٔ انتخابات و انجام رای گیری در اهواز و حومه آن رسمیت می‌یابد. منداییان شهرهای دیگر نیز با رای گیری یک نفر را به عنوان نماینده برای ارتباط با انجمن مرکزی معرفی می‌کنند.
این انجمن دارای یک اساسنامه با چهار فصل و ۲۴ ماده در سال ۱۳۴۹ مجوز تأسیس گرفت؛ و مرکز آن در اهواز است که به مسائل داخلی و مشکلات اجتماعی منداییان ایران رسیدگی می‌کند. آخرین رئیس هیئت مدیره انجمن صابئین مندایی روحانی جبار چحیلی که دارای درجه گنزابرا که بالاترین مرتبه دینی روحانیت جامعه صابئین مندایی است بود که در بامداد روز یکشنبه هفتم دی ماه ۱۳۹۳ درگذشت.
مندائیان یا صابئین پیروان یحیی و یکی از اقلیت‌های مذهبی ایران هستند که در خوزستان صبّی می‌نامند و تعمید در آب جاری، همه ابعاد زندگی منداییان را دربرگرفته است. محل تمرکز منداییان ایران در مجاورت رود کارون در استان خوزستان است.
در الملل و النحل نیز در ذکر صابئین آمده است که: هرمس همان ادریس (ع) است و در اوایل شرح حکمه الاشراق مذکور افتاده است که: هرمس همان ادریس (ع) است و نویسنده بصراحت می گوید که وی از استادان ارسطوست.