صاحب کلاه

معنی کلمه صاحب کلاه در لغت نامه دهخدا

صاحب کلاه. [ ح ِ ک ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پادشاه. تاجدار :
کمین مولای تو صاحب کلاهان
به خاک پای تو سوگند شاهان.نظامی.پری دختی پری بگذار ماهی
بزیر مقنعه صاحب کلاهی.نظامی.پرستش نمودش به آیین شاه
که صاحب کمر بود و صاحب کلاه.نظامی.ملک حفاظی و سلاطین پناه
صاحب شمشیری و صاحب کلاه.نظامی.

معنی کلمه صاحب کلاه در فرهنگ عمید

۱. دارای کلاه.
۲. [مجاز] تاجدار، پادشاه.

معنی کلمه صاحب کلاه در فرهنگ فارسی

پادشاه تاجدار

جملاتی از کاربرد کلمه صاحب کلاه

که در صورت شه ار صاحب کلاه است به معنی دان که عاشق پادشاه است
« سلام بر برادر عزیز دهگان که صاحب کلاه جدید است و آن را به جای سلام و ستایش تکان می دهد و با این کار از اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها تقلید کرده‌است.»
خیال خاک پای او گدا را اگر در سر بود صاحب کلاه است