خانه برانداز. [ ن َ / ن ِ ب َ اَ ] ( نف مرکب ) مسرف. متلف. ( ناظم الاطباء ). کنایه از کسی که هرچه داشته باشد همه را پاک به باد دهد خواه از آن خود باشد خواه از آن دیگری. و این در مقابل خانه نگهدارباشد. ( آنندراج ). ولخرج. مبذر. || خراب کننده خانه. خانه خراب کن. ( شرفنامه منیری ). ویران کننده خانه. خانه کن. خانه روب. ویران کننده. از بین برنده. نابودکننده. چون ، جنگهای خانه برانداز : حالیا خانه برانداز دل و دین من است تا هم آغوش که میباشد و همخانه کیست ؟حافظ.|| مسافر. سیاح. ( از ناظم الاطباء ). معشوق. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ).
معنی کلمه خانه برانداز در فرهنگ عمید
کسی که خانه و زندگانی خود یا دیگری را بر باد دهد. امری یا چیزی که باعث نابود شدن و از بین رفتن خانواده بشود. * خانمان برانداز، دودمان برانداز.
معنی کلمه خانه برانداز در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه خانه و خانمان شخص را بر باد دهد. ۲ - معشوق محبوب .
جملاتی از کاربرد کلمه خانه برانداز
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست آخر ای خانه برانداز سرای تو کجاست؟
چون آبگینه در دل عاشق شکست خورد جامی که با تو خانه برانداز می گرفت
راه ما تا نکنی قطع مقامات مپوی کوی ما تا نشوی خانه برانداز میا
زان خانه برانداز که از خانه زین خاست چندان ز جهان گرد برآمد که زمین خاست
گرد هرگردش چشم تو دلم می گردد نه بپرسی که چرا خانه برانداز چرا
هزار خانه توان در ره فراغت ساخت چو عشق خانه برانداز نام و ننگ شود
دیدیم که در میکده هم شاهد و ساقیست آن خانه برانداز که در خانه ما بود
توئی آن خانه برانداز که هرجا چون برق کردهای جلوه بسی خانه برانداختهای
چه شکایت ز تو ای خانه برانداز کنم هر چند انجام ندارد ز چه آغاز کنم؟
شد شیشه ام زباده گلرنگ موج گل تا جلوه کرده خانه برانداز بلبل است