معنی کلمه شبیب در لغت نامه دهخدا
شبیب. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن اهود. بطنی است از بهراء از قحطانیه و از قبیله شبیب بن اهودبن بهراء می باشند. ( از معجم قبائل العرب ج 2 ص 580 ).
شبیب. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن بجرة الاشجعی. از خوارج کوفه که در قتل علی ( ع ) شریک ابن ملجم بود. اول شبیب شمشیری به علی زد و ضربت دیگر را ابن ملجم به فرق علی وارد نمود. بیشتر مورخان برآنند که شبیب پس از مضروب نمودن علی در میان جمعیت فرار کرد و اثری از او به دست نیامد. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 228 ).
شبیب. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن حمدان کحال ، ابوعبدالرحمن ، طبیب و شاعر مقیم قاهره بود. و دیوان شعر دارد و در سال 625 هَ. ق. به دنیا آمد و در 657 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 228 ).
شبیب. [ ش َ] ( اِخ ) ابن شیبةبن عبداﷲ التمیمی منقری اهتمی ملقب به ابومعمر، از ندیمان خلفای بنی امیه و از دهاة بوده و چون فصاحت بیان داشت او را خطیب خواندندی. در سال 170 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 229 ).
شبیب. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن عمروبن عدی بن حارثةبن عمرو مزیقیاء. جدی است جاهلی فرزندانش از بطن مزیقیاءاز ازد از قحطانیةاند. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 229 ).
شبیب. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن وثاب نمیری. امیر و والی رقة و سروج و حران بود. نخست برای المستنصر علوی خطبه میخواند و سپس برای القائم عباسی ( 430 هَ. ق. ). مردی شجاع و کریم و اصیل بود و در سال 431 هَ. ق. درحران بدورد حیات گفت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 229 ).
شبیب. [ ش َ ] ( اِخ ) ابن یزیدبن نعیم بن قیس شیبانی. ملقب به ابوالضحاک. از دلاوران معروف و رهبران قیام علیه بنی امیه بوده است. جاحظ در وصف وی نویسد: در جنگ مردی دلیر بود و به اتفاق صالح بن مسرح علیه حجاج ثقفی در موصل قیام نمود و دعوی خلافت کرد و 120 تن با وی بیعت کردند. حجاج پنج لشکر به جنگ وی فرستاد که ایشان را یکی پس از دیگری تارومار نمود. سپس از موصل به قصد حجاج به طرف کوفه رهسپار گردید. حجاج ثقفی شخصاً به جنگ وی آمد و شکست خورد ولی با کمکی که عبدالملک از شام به او رسانید و با سپاهی که به سرداری سفیان بن الابرد کلبی به یاری وی شتافت سپاه شبیب را در هم کوبید و بسیاری از ایشان را به قتل رسانید و شبیب هنگامی که از روی پل دجیل ( از نواحی اهواز ) عبور میکرد اسب وی توسنی کرد و او که زره و پولاد بر تن داشت بر اثر سنگینی در رودخانه غرق گردید. عده ای به نام شبیبه که از فرقه های نواصبند بدو نسبت دارند. شبیب بسال 26 هَ. ق. متولد شده و در 77هَ. ق. درگذشته است. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 229 ).