زاییده

معنی کلمه زاییده در لغت نامه دهخدا

زاییده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) مولود. فرزند. زاده. || بوجود آمده. نتیجه. ثمره.

معنی کلمه زاییده در فرهنگ عمید

۱. پیدا شده.
۲. به دنیا آمده، مولود، فرزند، زاده.

جملاتی از کاربرد کلمه زاییده

درست است که شخص حقوقی نیز در یک روزی به وجود می‌آید و در روزی هم به پایان می‌رسد، ولی گفتن اصطلاح تولد یا مرگ به این قبیل اشخاص، به دور از معنا است. برای اشخاص حقوقی، به جای تولد، روز تأسیس و به جای مرگ، انحلال به کار می‌رود؛ زیرا تولد به معنای به وجود آمدن از راه زاییده شدن است هرچند مجازاً به هر پیدایشی گفته شود.
لبت گاه تکلم شکر افشان شکر زاییده گویی لعل جانان
هرکه شد زاییده روزی میرد او آن که جان را داده جان را گیرد او
یک صفت، بند اوست و یک صفت، پای اوست. آن صفتکه پای اوست، شوق جنسیت است و آن صفت که بند اوست، خویشی استکه او را با خاک است. زیرا اول گوهری آفرید حق تعالی در وی نظرکرد. آن گوهر از شرم آب شد و دریا شد و بر خود بجوشید وکف کرد وکف او خاک شد و زمین شد. از آن سببکه خاک، از آب زاییده است این خویشی و تعلق بند اوست. بیدار باش ای قطره! و بدین بند و خویشی مغرور مشوکه بسیار قطرهها را این بند مغرورکرد و از طلب دریا بازداشت. خنک آن کس که او را بند آهنین بود یا چوبین بودکه همواره در آن کوشدکه آن را بشکند و بیندازد. اما آن کس راکه بند زرین باشد و او زر دوست، و یا بندگوهرین باشد و اوگوهر دوست، اکنون آن قطرهکه سوی دریای وحدت، سیل وار میرود آن قطره، جان مؤمن است که سیل وار میرود سوی دریای وحدت که:«انی ذاهب الی ربی» «علیه توکلی و هو حسبی، والله اعلم».
بر اساس نگاهی به تاریخ و فلسفه اهل حق یارسان نام بومی و ایرانی پیروان دین اهل حق یا همان علی اللهی است. پیروان کیش یارسان که فارس زبانان آن‌ها را بیشتر به نام علی‌اللهی می‌شناسند بیشتر ساکن بخش باختری استان کرمانشاه ایران هستند. کیش یارسان آمیزه‌ای است از دین‌های زرتشتی و بودایی و اسلام. آن‌ها مانند بوداییان به وازایش باور دارند یعنی بر این باورند که ما پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده می‌شویم. مناطق گوران و لرستان مرکز اصلی پیدایش آئین یارسان یا اهل حق است.
چون او نزاد مادر گیتی و مثل او زاییده هم نمی شود الا در آینه
این سخن برای آن‌کس است که او به سخن محتاج است که ادراک کند، اما آنک بی‌سخن ادراک کند با وی چه حاجت سخن است؟ آخر آسمان‌ها و زمین‌ها همه سخن است پیش آن‌کس که ادراک می‌کند و زاییده از سخن است که کُنْ فَیکُوْنُ پس پیش آنکه آواز پست را می‌شنود، مشغله و بانگ چه حاجت باشد؟
درست است که شخص حقوقی نیز در یک روزی به وجود می‌آید و در روزی هم به پایان می‌رسد، ولی گفتن اصطلاح تولد یا مرگ به این قبیل اشخاص، به دور از معنی است. برای اشخاص حقوقی، به جای تولد، روز تإسیس و به جای مرگ، انحلال به کار می‌رود زیرا تولد به معنای به وجود آمدن از راه زاییده شدن است هرچند مجازاً به هر پیدایشی گفته شود.
دو سه سگ بچّه از تو زاییده ست اوّلین بچّه چون فکند از زه
در مهد هستی ام دل چون تن دهد به آرام؟ زاییده مادر دهر، بر خشت اضطرابم
اعضای یک قوم (با ملت اشتباه گرفته نشود) همواره ادعا می‌کنند که در طول تاریخ، پیشینه فرهنگی غنی و ارزشمندی داشته‌اند، امّا برخی مورّخان و جمعیت شناسان بر این باورند که بسیاری از این مسائل فرهنگی زاییده سال‌های اخیر هستند در پیشینه فرهنگی قوم هیچ جایگاهی نداشته‌اند. از دیدگاه سیاسی، وجه تمایز گروه قومی و یک کشور عدم وجود حاکمیت و یکپارچگی در گروه قومی است.
چو فضله ییست که زاییده از غذای لطیف هرآنکسی که مباهات میکند بنسب
آنک از وی فایده زاییده شد چون نبیند آنچ ما را دیده شد
چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و به جای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده به دنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مردهٔ فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبرهٔ شاهی دفن کرد.
ما چو زاییده و پرورده آن دریاییم صاف و تابنده و خوش چون در مکنون باشیم