خارچین

معنی کلمه خارچین در لغت نامه دهخدا

خارچین. ( اِ مرکب ) آنچه برای محافظت گرد باغ و زراعت و دیوارخانه از خار و چوب بند سازند برای عدم دخول مردم و حیوانات موذیه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
چنان باغی کزو گلچین نیارد گل برون بردن
نه آن باغی که باید خارچین از بیم دزدانش.عرفی ( از آنندراج ).رجوع به خار شود.
|| ( ص مرکب ) که خار بیرون آرد :
آن حکیم خارچین استاد بود
دست میزد جابجا می آزمود.مولوی.|| منقاش. ( زمخشری ). منماص. ( زمخشری ).

معنی کلمه خارچین در فرهنگ عمید

= خاربست

معنی کلمه خارچین در فرهنگ فارسی

آنچه برای محافظت گرد باغ و زراعت و دیوار خانه از خار و چوب بند سازند برای عدم دخول مردم و حیوانات موذیه .

جملاتی از کاربرد کلمه خارچین

چنان باغی کزو گلچین نیارد گل برون بردن نه آن باغی که یابد خارچین از بیم دورانش
از مژه دیده ارغوان زارست در این باغ خارچین نشده
ز خارخار غم تو چو خارچین گردم ز نرگس و گل صدبرگ احتراز کنم