جملاتی از کاربرد کلمه تاب دیده
سال ها ز آب و تاب دیده و دل در فراق تو هر شبم تا روز
پریشان شد چو مرغ تاب دیده که بود آن سهم را در خواب دیده
نه چندان آب ریخت آن تاب دیده که هرگز دیده بود آن آب دیده
چه بسیاری بگفت آن تاب دیده چو نرگس کرد ازو پر آب دیده