حجرالاسود

معنی کلمه حجرالاسود در لغت نامه دهخدا

حجرالاسود. [ ح َ ج َ رُل ْ اَس ْ وَ ] ( اِخ )سنگی است سیاه رنگ که بر دیوار رکن کعبه منصوب است وحاجیان هنگام طواف کعبه تبرکاً لمس آن کنند. رجوع به کلمه حج شود. و پیش از اسلام نیز این سنگ مورد احترام اعراب بوده است. یاقوت گوید:... قال عبداﷲبن العباس لیس فی الارض شی من الجنة الاالرکن الاسود و المقام فانهما جوهرتان من جوهر الجنة و لولا من مسهما من اهل الشرک ما مسهما ذوعاهة الا شفاه اﷲ... و قال عبداﷲبن عمروبن العاصی الرکن و المقام یاقوتتان من یواقیت الجنة، طمس اﷲ نورهما و لولا ذلک لاضاء مابین المشرق و المغرب... و قال محمدبن علی : ثلاثة احجار من الجنة الحجر الاسود و المقام و حجر بنی اسرائیل... و قال ابوعرارة: الحجر الاسود فی الجدار و ذرع مابین الحجر الاسودالی الارض ذراعان و ثلثا ذراع و هو فی الرکن الشمالی... و لم یزل هذا الحجر فی الجاهلیة و الاسلام محترماً معظماً مکرماً یتبرکون به و یقبلونه الی ان دخل القرامطة لعنهم اﷲ فی سنة 317 هَ. ق. الی مکة عنوة فنهبوها و قتلوالحجاج و سلبوا البیت و قلعوا الحجر الاسودو حملوه معهم الی بلادهم بالاحساء من ارض البحرین و بذل لهم بجکم الترکی الذی استولی علی بغداد فی ایام الراضی باﷲ الوف دنانیر علی ان یردوه فلم یفعلوا حتی توسط الشریف ابوعلی عمربن یحیی العلوی بین الخلیفة المطیع فی سنة 339 و بینهم حتی اجابوا الی رده و جائوا به الی الکوفة و علقوه علی الاسطوانة السابعة من اساطین الجامع ثم حملوه و ردوه الی موضعه و احتجوا وقالوا اخذناه بامر و رددناه بامر فکانت مدة غیبته اثنتین و عشرین سنة. و قرأت فی بعض الکتب ان رجلا من القرامطة قال لرجل من اهل العلم بالکوفة و قدرآه یتمسح به و هو معلق علی الاسطوانة السابعة کما ذکرناه : مایؤمنکم ان نکون غیبنا ذلک الحجر و جئنا بغیره فقال له ان لنافیه علامةٌ و هو اننا اذا طرحناه فی الماء لایرسب ثم جاء بماء فالقوه فیه فطفا علی وجه الماء.
مستوفی گوید: اسماعیل بحد مردی رسید بفرمان حق تعالی ابراهیم و اسماعیل آنجاخانه کعبه بساختند از سنگ کوه قعیقعان و آن خانه بی سقف بود حق تعالی حجرالاسود را از بهشت بدیشان فرستاد تا در رکن خانه نشاندند و آن سنگی است بمقدار نیم گز تقریباً. در اول سفید بود، از بس که کفار، دست ناپاک بدان مالیدند سیاه شد کما قال النبی ( ص ) نزل الحجر الاسود من الجنة و هو اشد بیاضاً من اللبن فسودته خطایا بنی آدم. و قال ( ص ) فی الحجر و انه یبعثه اﷲ یوم القیامة و له عینان یبصر بهما و لسان ینطق به و یشهد علی من استلمه. و قال ( ص ) ان الحجر الاسود یحشر یوم القیامة و له عینان ینظر بهما و لسان یتکلم به و یشهد لکل من قبله ، و انه حجر یطفو علی الماء ولایسخن بالنار اذا اوقد علیه... چون ایشان خانه کعبه را بساختندو بزیارت آن امر شد مردم بدانجا مقام کردند و ابنیه خیر ساختند و رغبت نمودند بتدریج شهری معظم شد...تا آنجا که گوید:... پنج سال پیش از مبعث قوم قریش خانه کعبه را عمارت کردند و بدرختها که نجاشی پادشاه حبشه جهت کلیسای انطاکیه براه دریا بشام میبردند و حق تعالی آن کشتی را غرق کرده آنرا بجده انداخت و مکیان به اجازت او بردند و خانه کعبه بدان مسقف گردانیدند و چهار قائمه چوبین در زیر سقفش وضع کردند و حضرت رسول ( ص ) براه حکمی بدست مبارک بتراضی قریش حجرالاسود را به بیرون خانه کعبه در رکن عراقی نشاند بر بلندی کم از قامتی تا دست در آن توان مالید و آن رکن مایل شرقی است و مقام ابراهیم و زمزم نزدیک اوست... تا آنجا که گوید: عبداﷲبن زبیر ( رض ) چون بنی امیه دیوار کعبه را بسنگ منجنیق خراب کرده بودند، او آنرا عمارت کرد و خانه را بزرگتر و دو در گردانید و حجرالاسوددر اندرون خانه کعبه در دیوار نشاند و گفت که چون رسول ( ص ) فرمود که : حجرالاسود از خانه کعبه است باید که در اندرون کعبه باشد. بعد از او حجاج بن یوسف ثقفی وضع عمارت او باطل کرد و حجرالاسود را بیرون آورد چنانکه رسول ( ص ) کرده بود، بر رکن شمالی که عراقی گویندنشاند... ( نزهةالقلوب مقاله 3 ص 3-6 ). بزمان مقتدرعباسی ابوطاهر قرمطی آنرا بزخم دبوسی بچند پاره بشکست و پاره ها با خود ببرد در عهد مطیع آن پاره ها به پنجاه هزار دینار زر سرخ باز خریدند و بمکه باز بردند. ابن مسکویه گوید: کان منصور الدیلمی یذرق بالحاج فی هذه السنة ( 311 ) فسلموا فی طریقهم فلما وصلوا الی مکة لقاهم ابوطاهر الهجری الی مکة یوم الترویة فقتل الحاج فی مسجد الحرام و فی فجاج مکة و فی البیت قتلا ذریعاً و قلع الحجر الاسود... و انصرف الی بلده و حمل معه الحجرالاسود. ( تجارب الامم ). سنگ کعبه. خاقانی گوید:

معنی کلمه حجرالاسود در فرهنگ عمید

سنگ سیاهی که آن را به دیوار کعبه نصب کردهاند و حاجیان هنگام طواف کعبه آن را لمس میکنند.

معنی کلمه حجرالاسود در فرهنگ فارسی

سنگی است سیاه رنگ که بر دیوار رکن کعبه منصوب است و حاجیان هنگام طواف کعبه تبرکا آنرا لمس کنند .
( اسم ) ۱ - سنگ سیاه .
سنگی است سیاه رنگ که بر دیوار رکن کعبه منصوب است و حاجیان هنگام طواف کعبه تبرکا لمس آن کنند

معنی کلمه حجرالاسود در دانشنامه آزاد فارسی

حَجَرُالْاَسوَد
حَجَرُالْاَسوَد
سنگ سیاه صیقلی در رکنِ شرقی کعبه که حدوداً در ارتفاع ۱.۵متری زمین نصب است و طواف از آن جا شروع و به همان جا ختم می شود. رنگ سنگ که براثر کثرتِ لمس حاجیان سطح صیقلی دارد، متمایل به سرخی، همراه با نقطه های سرخ و ذرات زرد است. حجرالاسود از سه تکه بزرگ و چند تکۀ کوچک که نشانِ شکستگی است، تشکیل می شود که در کنار هم، سنگی یکپارچه به شکل بیضوی و به قطر ۳۰سانتی متر است. برخی جنس آن را از گدازه های آتشفشانی و برخی دیگر از بازالت دانسته اند. قابی بزرگ از نقره، دور سنگ را احاطه کرده است. زاویه ای که سنگ در آن قرار دارد، رکن حجرالاسود نامیده می شود. لمس با دست یا بدن، بوسیدن، و در صورت عدم امکان حتی اشاره به سمت آن، قبل از طواف، بعد از نماز طواف و در پایان هر شوط (دور) مستحب است و برای آن دعاهایی نیز توصیه شده است. قرامطه در عهد ابوطاهر قرمطی در ۳۱۷ق به مکه هجوم بردند و پس از غارت شهر و کشتار زائران، حجرالاسود را کنده با خود بردند، تا این که ۲۲ سال بعد با وساطت خلیفۀ فاطمی دوباره آن را به کعبه باز گرداندند (۳۳۹ق).

معنی کلمه حجرالاسود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حَجَرالاسود (صورت عربی آن: الحجرالاسود)، سنگی مقدّس، دارای پیشینه کهن و جایگاهی ویژه در فرهنگ اسلامی و مناسک حج ، واقع در رکن شرقی کعبه که به رکن اسود یا رکن حَجَری نیز معروف است. از احکام حجر الاسود در باب حج سخن رفته است.
حجر الاسود از اجزای بسیار مقدس مسجد الحرام و از سنگ های بهشتی است که همراه حضرت آدم علیه السّلام بوده و پس از نزول آدم به زمین و قبول توبه اش نزد وی فرود آمده است. در روایات آمده است که این سنگ در آغاز بسیار سفید بود، امّا گناهان ی که فرزندان آدم انجام دادند، سبب سیاه شدن آن گردید. در روایتی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آمده است: حجر الاسود دست راست خداوند در روی زمین است، کسی که آن را مسح کند دست خدا را مسح کرده است.
احکام حجرالاسود
استلام (لمس کردن) حجر الاسود بر مردانمستحب است حجر الاسود نقطه آغاز و پایان طواف است؛ بنابر این، هر دوری از طواف از محاذی حجر الاسود آغاز می شود و با رسیدن به محاذی آن پایان می یابد. مستحب است طواف کننده قبل از شروع به طواف، رو به حجر الاسود کند؛ چنان که توقف طواف کننده محاذی حجر الاسود و گفتن حمد و ثنای خدای متعال و صلوات بر پیامبر و خاندان مطهرش و بالا بردن دست ان به دعا مستحب است.
مشخصات حجر الاسود
حجرالاسود، صیقلی و به شکل بیضی نامنظم است. رنگ آن سیاه مایل به سرخ است و لکه های سرخ رنگ و رگه های زردرنگی بر روی آن دیده می شود. گفته شده که تیرگی و سیاهی شدید آن به سبب آتش سوزی کعبه بوده است که یک بار در دوره جاهلیت و بار دیگر در زمان خلافت یزید بن معاویه روی داد.
حجرالاسود سنگی بهشتی
...
[ویکی شیعه] حَجَرُ الْأسْوَدْ، سنگی مقدّس، دارای پیشینه کهن و جایگاهی ویژه در فرهنگ اسلامی و مناسک حج است. این سنگ در رُکن شرقی کعبه (که به رکن اسود یا رکن حَجَری نیز معروف است) در ارتفاع یک متر و نیم از زمین نصب شده است.
حجرالاسود پیش از اسلام نیز مورد احترام بود؛ با این حال هیچ گاه در طول تاریخ (حتی در دوره جاهلیت که پرستش سنگ ها رایج بود) مورد پرستش واقع نشد.
این سنگ چند بار شکسته و خرد شده است. به همین دلیل ملاطی از چسب ساخته و تکه های سنگ را در آن قرار داده اند.
[ویکی فقه] حجرالاسود (قرآن). حجرالاسود، سنگ بهشتی فرود آمده از بهشت به وسیله جبرئیل علیه السّلام و منصوب بر دیوار کعبه است.
حجرالاسود، سنگ بهشتی فرود آمده از بهشت به وسیله جبرئیل علیه السّلام و منصوب بر دیوار کعبه است.
مصادیق قرآنی
مفسران یکی از مصادیق «آیات بینات» در آیه ۹۷ سوره آل عمران را حجرالاسود دانسته اند؛ همچنین در احتمالی مقصود از «شاهد» در آیه ۳ سوره بروج حجرالاسود است، که حاجیان به هنگام طواف، آن را استلام (لمس) می کنند.
شکل کعبه
کعبه بنائی است تقریبا مربع، که از سنگ کبود رنگ و سختی ساخته شده، بلندی این بنا شانزده متر است، در حالی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم خیلی از این کوتاهتر بوده، آنچه که از روایات فتح مکه بر می آید - که : رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم ، علی علیه السّلام را به دوش خود سوار کرد، و علی علیه السّلام از شانه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم توانست بر بام کعبه رفته، بت هائی را که در آنجا بود بشکند - ثابت کننده این مدعا است.
مکان حجر الاسود
...
[ویکی اهل البیت] حجر الأسود. سنگی سیاه و بیضی شکل در رکن شرقی کعبه که لمس نمودن آن بر مردان در طواف خانه خدا مستحب است.
حجر الاسود سنگی است بیضی شکل به قطر 30 سانتی متر که در رکن جنوب شرقی کعبه به ارتفاع 1/5 متر از سطح مطاف نصب گردیده. رنگ آن سیاه متمایل به قرمز، دارای نقطه های قرمز و خط های خمیده زرد رنگی می باشد و در اطراف آن نواری از نقره به عرض 10 سانتی متر پیچیده شده است.
به نوشته ازرقی: در زمان تسلط عبدالله بن زبیر بر مکه و متحصن شدن او در مسجدالحرام، کعبه دچار حریق شد و در نتیجه حرارت در حجرالأسود سه شکاف به وجود آمد و از این رو به دستور ابن زبیر در سال 64 هجری، برای جدا نشدن آن قطعات از یکدیگر، آن ها را با نواری از جنس نقره به هم پیوستند.
با گذشت زمان، نقره ها از اطراف سنگ جدا شدند و بیم آن می رفت که حجرالأسود از رکن کعبه فرو ریزد لذا در سال 89 هجری، ابن طحان سنگ های بالا و پایین دو طرف حجرالأسود را تراشید و جای خالی آن را برای استحکام با نقره پر کرد.
در سال 1268 هجری به دستور سلطان عبدالمجید عثمانی حلقه های نقره ای دور حجرالأسود جدا و به جای آن برای نخستین بار، حلقه ای طلایی به وزن 10 وقیه در گرداگرد آن کار گذاشته شد.
در سال 1281 هجری، سلطان عبدالعزیز حلقه طلایی دیگری را جایگزین حلقه سابق کرد. در سال 1331 در زمان سلطان محمد رشاد عثمانی آن حلقه طلایی نیز تعویض گردید.
[ویکی اهل البیت] سنگی سیاه و بیضی شکل در رکن شرقی کعبه که لمس نمودن آن بر مردان در طواف خانه خدا مستحب است.
حجر الاسود سنگی است بیضی شکل به قطر 30 سانتی متر که در رکن جنوب شرقی کعبه به ارتفاع 1/5 متر از سطح مطاف نصب گردیده. رنگ آن سیاه متمایل به قرمز، دارای نقطه های قرمز و خط های خمیده زرد رنگی می باشد و در اطراف آن نواری از نقره به عرض 10 سانتی متر پیچیده شده است.
به نوشته ازرقی: در زمان تسلط عبدالله بن زبیر بر مکه و متحصن شدن او در مسجدالحرام، کعبه دچار حریق شد و در نتیجه حرارت در حجرالأسود سه شکاف به وجود آمد و از این رو به دستور ابن زبیر در سال 64 هجری، برای جدا نشدن آن قطعات از یکدیگر، آن ها را با نواری از جنس نقره به هم پیوستند.
با گذشت زمان، نقره ها از اطراف سنگ جدا شدند و بیم آن می رفت که حجرالأسود از رکن کعبه فرو ریزد لذا در سال 89 هجری، ابن طحان سنگ های بالا و پایین دو طرف حجرالأسود را تراشید و جای خالی آن را برای استحکام با نقره پر کرد.
در سال 1268 هجری به دستور سلطان عبدالمجید عثمانی حلقه های نقره ای دور حجرالأسود جدا و به جای آن برای نخستین بار، حلقه ای طلایی به وزن 10 وقیه در گرداگرد آن کار گذاشته شد.
در سال 1281 هجری، سلطان عبدالعزیز حلقه طلایی دیگری را جایگزین حلقه سابق کرد. در سال 1331 در زمان سلطان محمد رشاد عثمانی آن حلقه طلایی نیز تعویض گردید.
حجرالأسود در طول تاریخ، بارها به وسیله افرادی از قبایل جرهم، ایاد، عمالقه و خزاعه از در کعبه جدا شد و آخرین بار آن، در سال 317 هجری بود که قرامطه حاکم بر بحرین (شاخه ای از اسماعیلیان) آن را از جا کنده و با خود به بحرین بردند و تا سال 339 نزد آنان باقی بود تا این که مطیع للّه (خلیفه عباسی) آن را پس گرفت و در میان دو حلقه نقره ای جاسازی و در جای اصلی خود در کعبه نصب کرد.
در سال 363 هجری مردی رومی، پیش از ظهر به قصد کندن حجرالأسود به سوی آن آمد ولی پیش از آن که کاری صورت دهد، با ضربات خنجر فردی یمنی از پای درآمد. در سال 414 هجری، فردی از فرقه باطنیه با تبر بر حجرالأسود نواخت و بی درنگ به قتل رسید.

جملاتی از کاربرد کلمه حجرالاسود

نیست جز خال سیاه حجرالاسود او در سویدای دلم بین که چو سودا دارم
و یکی از آن سلطانان در ایام خلفای بغداد با لشکر به مکه شده است و شهر مکه ستده و خلقی مردم را در طواف در گرد خانه کعبه بکشته و حجرالاسود از رکن بیرون کرده به لحسا بردند و گفته بودند که این سنگ مقناطیس مردم است که مردم را از اطراف جهان به خویشتن می‌کشد و ندانسته‌اند که شرف و جلالت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم بدان جا می‌کشد که حجر از بسیار سال‌ها باز آن جا بود و هیچ کس به آن جا نمی شد، و آخر حجرالاسود از ایشان باز خریدند و به جای خود بردند.
سرای اوست مرا کعبه حج خدمت اوست رکیب او حجرالاسود و کفش زمزم
از بهر آنکه هست به حلم تو نسبتش شد قبله جهان حجرالاسود از عرب
ای عزیز این کلمه را گوش دار. عمر خطاب- رضی اللّه عنه- بوسه بر حجرالاسود می‬داد و می‬گفت: «إِنَّک حَجَرُ لاتَضُرُّ وَلاتَنْفَعُ لَوْلا أَنّی رَأَیتُ رسولَ اللّه-صلّی اللّه عَلَیه و سلَّم- قَبَّلَکَ لَما قَبَّلتُک» گفت: مصطفی را دیدم که برین سنگ بوسه داد و اگر نه من ندادمی. امیرالمؤمنین علی- رضی اللّه عنه- گفت: «مَهْلاً یا عُمرُ بَلْ هُوَ یَضُرٌ و یَنْفَعُ» آن عهد نامۀ بندگان خدا در میان اینست که «مَن اتَّخَذَ عند الرحَّمن عهداً». آن بوسه بر روی عهد ازل می‬دهند نه بر سنگ دریغا «الحَجَرُ الأسوَدُ یمینُ اللّه فی أرْضه» او رادست خدا خوانند، و تو او را سنگ سیاه بینی! ای عزیز آنچه موسی- علیه السلام- طالب و مشتاق کوه طور سینا بود، آن کوه سنگ نبود بلکه حقیقت آن سنگ بود «وأنَّ المساجِدَ لِلّه فلا تُدْعَوا مَعَ اللّهِ أحداً». جمال کعبه نه دیوارها و سنگهاست که حاجیان بینند، جمال کعبه آن نور است که بصورت زیبا در قیامت آید، وشفاعت کند از بهر زایران خود.
رخ تو کعبه و خالت حجرالاسود و «ترکی» دارد امید که یک روز ببوسد حجرت را
بجوهرش حجرالاسود آمده مظهر چه آب زنده گیست آن که ظلمتش حجرست
خدمت تو حَج و میدان سرایت عَرَفات درگه تو حجرالاسود و دستت زمزم
نه کعبه نی حجرالاسود است قبله دل حقیقت همه سری بود سدا را
تو قبلهٔ عشاق رخت کعبهٔ مقصود وان خال و زنخدان حجرالاسود و زمزم