تئودوسیوس

معنی کلمه تئودوسیوس در لغت نامه دهخدا

تئودوسیوس. [ ت ِ ءُ دُ ] ( اِخ ) تئودوز. رجوع به ( تئودوز... ) و قاموس الاعلام ترکی شود.
تئودوسیوس. [ ت ِ ءُ دُ ] ( اِخ ) رجوع به «تایادوس » و «نیاطوس » شود.

معنی کلمه تئودوسیوس در فرهنگ فارسی

ثاوذوسیوس معر . لا . تئودوسیوس اول . ملقب به کبیر امپراتور روم از ۳۷۹ تا ۳۹۵ م .( و. کوکا ( اسپانیا ) در ۳۴۷ م . ) وی موجب تسهیل غلبه مسیحیت برشرک گردید و بهتنبیهی که آمبرو از قدیس بهنگام قتل عام اعتصابیون تسالونیک بدو تحمیل کرد تن در داد.او مکرر با بربرهاجنگید و توانست سقوط روم را بتاخیر اندازد.قوانین و مقررات وی حاکی از روح بشر دوستی حقیقی است. یا تئودوسیوس دوم . ملقب به جوان امپراتور روم شرقی از ۴٠۸ تا ۴۵٠. سیاست خارجی وی کمتر درخشندگی دارد. وی موجب پیروزی طرفدارن مونوفیزیستها درشورای دینی افسس ( ۴۳۱ م . ) گردید. وی مدون مجموعه قوانین تئودوسیوسی ( ۴۳۸ م . ) است . یا تئودوسیوس سوم . امپراتور رومشرقی از ۷۱۵ تا ۷۱۷ م .

جملاتی از کاربرد کلمه تئودوسیوس

تا قبل از قرن دوم پیش از میلاد، رومی‌ها در قالب جمهوری روم، بیشتر نواحی غرب اروپا، شرق نزدیک و شمال آفریقا را تحت کنترل داشتند. با صدور فرمان میلان در ۳۱۳ میلادی توسط کنستانتین یکم نوع حکومت تغییر نموده و آیین نوین مسیحیت در آن رسمیت یافت. در سالِ ۳۹۵ پس از میلاد با مرگ تئودوسیوس اول امپراتوری به دو پاره شرقی و غربی شد. دو پاره شدن امپراتوری موجب دو پاره شدن فرهنگ اروپایی و مسیحیتِ اروپایی شد؛ چنان‌که دولت روم شرقی نماینده فرهنگ یونانی و کلیسای ارتدکس بود و زبان یونانی در آن رواج داشت، و دولت روم غربی هم نماینده فرهنگ لاتین.
با مرگ هونوریوس که تنها امپراتورِ بازماندهٔ روم غربی بود، برادرزاده‌اش تئودوسیوس دوم که حاکم روم شرقی (کنستانتینوپل) بود در انتصاب جانشین برای روم غربی تعلل کرد. اینچنین بود که در روم، سنا تصمیم گرفت فردی به نام یوآنس که سردبیر کاتبان[یادداشت ۶۸] بود را امپراتور بنامد، کسی‌که یک کارمند دولتی با اصل و نسبی نامعلوم بود. وی فوراً خود را در وضع دشواری یافت: پادگان‌های رومی در گالیا که به تازگی سرکوب شده بودند، شورش کرده و فرماندار آفریقا یعنی بونیفاکیوس هم زنجیره حیاتی انتقال گندم به روم را قطع کرد، درحالی‌که تئودوسیوس در سالونیک پسرعمهٔ کوچک خود والنتینیان سوم[یادداشت ۶۹] را در ۴۲۴ به مقام سزاری ارتقا داد.
به‌نظر می‌رسد استیلیکو ادعا داشت که سرپرست و نایب‌السطنهٔ هر دو پسر تئودوسیوس می‌باشد، و همین امر روابطش با دربار بخش شرقیِ امپراتوری را دستخوش بحران ساخت، چراکه نایب‌السلطنه‌های آرکادیوس (روم شرقی) کوچکترین قصدی مبنی‌بر واگذاری اقتدارشان به استیلیکو را نداشتند؛ علت دیگری که برای اختلاف با دربار کنستانتینوپل وجود داشت همانا مناقشه بر سر ایالت ایلیریکوم شرقی بود که در زمان تئودوسیوس به روم شرقی واگذار شده بود امّا استیلیکو مدعی بود متعلق به روم غربی است.
او در اسپانیا زاده شد و بزرگترین پسر تئودوسیوس یکم بود. پادشاهی او بیشتر با درگیری با گوت‌ها گذشت.
در غرب، لژیون‌ها که در درجه نخست از نیروهای بربر تشکیل شده بودند (در شرق این نسبت اندکی کمتر بود)، تحت فرماندهی یک ژنرال صاحب‌نام به نام استیلیکو بودند. او که تا حدی یک ژرمن بود (پسر یک واندال و زنی رومی) از طریق روابط خویشاوندی به خاندان امپراتوری مرتبط بود (امپراتور هونوریوس دخترش را به ازدواج او درآورده بود) و به‌سبب اعتماد شایسته‌ای که تئودوسیوس کبیر در میدان‌های نبرد به او داشت احساس غرور می‌کرد. همین استیلیکو بود که پس از آنکه آلاریک و ویزیگوت‌هایش از آلپ گذر کردند و شروع به تصرف و غارت ایتالیای شمال-شرقی کرده (نوامبر-دسامبر ۴۰۱) و سپس میلان را هدف گرفتند، با اینان رویارو شد.
وندال‌ها با گذر از تنگه جبل‌طارق، مائورتانیا و نومیدیا (مراکش و الجزایر امروزی) را به‌ترتیب در ۴۲۹ و ۴۳۰ متصرف شدند. این کار امپراتوری روم شرقی را هم در وضع قرمز قرار داد، به‌حدی که تئودوسیوس دوم ارباب سربازان خود، آسپار،[یادداشت ۸۱] را فرستاد تا با نیروهای بونیفاکیوس در برابر وندال‌ها متحد شود. با این‌حال این دو نتوانستند به پیشروی بربرها پایان دهند و یکبار در ۴۳۲–۴۳۱ شکست خوردند و بونیفاکیوس در ۴۳۲ به دربار فراخوانده شد. آسپار، در عوض، ظاهراً در آفریقا باقی‌ماند تا عملیات‌های نظامی در برابر وندال‌ها را ادامه دهد چراکه در یکم ژانویه ۴۳۴ مقام کنسولی را در کارتاژ کسب کرد. ایالت آفریقا به استثنای شهرهای بزرگش، از دست رفته بود.
در سال ۳۹۵ (میلادی)، تئودوسیوس یکم روم را، به دو بخش مجزای امپراتوری روم غربی و امپراتوری روم شرقی، تقسیم کرد. از این تاریخ به بعد، بیزانس فقط به قسمت روم شرقی گفته می‌شود.
سنهدرین (عبری:סנהדרין به معنی «با هم نشستن» یا «انجمن») دادگاه و شورای عالی یهودیان در زمان گذشته بود که از بیست و سه قاضی از شهرهای اسرائیل، تشکیل می‌شد. اعضای سنهدرین، ۷۱ تن بودند. سنهدرین بزرگ، در اورشلیم، واقع بود. دادگاه در همه روزها، جز در روزهای عید و روز سبت، برقرار بود. رئیس سنهدرین ناسی و رئیس عدالت آن او بیت دین نامیده می‌شد. سنهدرین، در زمان تئودوسیوس دوم منحل شد و عنوان ناسی نیز ممنوع گشت. در زمان عمر بن خطاب، تلاش‌هایی برای احیای سنهدرین در اورشلیم صورت گرفت؛ اما موفقیت‌آمیز نبود.
از دیدگاه مذهبی، پس از به قدرت رسیدن تئودوسیوس اول، تحکیم هرچه بیشتر مسیحیت پدیدار شد، مسیحیتی که تاکنون نیز مذهب مسلط امپراتوری بود. در واقع این آگوستوسِ (امپراتور) جدید، با هدف تبدیل مسیحیت به ابزاری برای متصل کردن دو پارهٔ امپراتوری، خواستار گسترش این آئین بود (فرمان سالونیک، ۳۸۰ میلادی)، و بدین‌گونه مسیحیت جای عقاید باستانی و آریانیسم را گرفت، عقایدی که حالا دیگر منع شده یا مورد مخالفت قرار گرفته بودند.
والنتینیانوس سوم دِین خود که به پدر زنش تئودوسیوس دوم بدهکار بود را در ۴۳۷ با واگذار کردن شهر سیرمیوم و برخی قلمروهای ایلیریایی روم‌غربی (که چنان‌که پیشتر گفته شد خود یکی از موارد مناقشات دو امپراتوری از سال ۳۹۵ بود) به شرق ادا کرد.