تابش زمینه
معنی کلمه تابش زمینه در دانشنامه عمومی
واژه تابش زمینه یا تابش نهانی، معانی مختلفی دارد بر حسب اینکه آیا دوز تابش محیط در نظر گرفته شده، یا تفاوت بین حادثه هسته ای زمینه و منبع خاصی از تابش.
برای مثال، در مفهوم ایمنی تابش، آژانس بین المللی انرژی اتمی، تابش نهانی را اینطور تعریف می کند: تابش نهانی مقداری است قابل اختصاص به همه منابع غیر از آن منبع یا منابعی که مشخص شده اند. پس تفاوتی است بین مقدار کل منابعی که عارضه هسته ای در یک مکان هستند که به عنوان تابش نهانی تعریف می شوند و مقدار یک منبع خاص. اهمیت این جایی است که اندازه گیری تابش باید از یک منبع خاص تابش صورت پذیرد و عارضه نهانی بر اندازه گیری آن تأثیر می گذارد. مثال آن تشخیص آلودگی رادیواکتیو در اشعه گامای نهانی است، که سبب افزایش جمع مقدار خوانده شده بالاتر از مقدار مورد انتظار در آلودگیِ تنها می شود.
به هر روی، اگر منبع تابش خاصی در نظر گرفته نشده باشد، آنگاه جمع مقدار اندازه گیری شده در یک مکان، به طور کلی تابش نهانی یا تابش زمینه گفته می شود. این مورد معمولاً در جایی استفاده می شود که مقدار محیطی در مبحث محیط زیست اندازه گیری می شود.
تابش نهانی در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت است. در این جدول نمونه هایی آمده است:
معنی کلمه تابش زمینه در دانشنامه آزاد فارسی
تابشی الکترومغناطیسی، با طول موج بلند. به صورت یکنواخت از همۀ جهت ها به زمین می رسد. تابش زمینه نشان دهندۀ انرژی باقی مانده از مهبانگ یا انفجار آغازگر عالم است (← مِهبانگ). تابش الکترومغناطیسی نوعی انرژی است که به صورت امواج نوسان کننده ای با سرعت نور حرکت می کند و نور مرئی، امواج رادیویی، و میکروموج ها را دربر می گیرد. تابش زمینه در طول موج هایی در حدود میکروموج بیشترین شدت را دارد. میکروموج بخشی از طیف الکترومغناطیسی است که با کوتاه ترین طول موجِ امواج رادیویی برابری می کند. میکروموج ها بسیار بلندتر از طول موج های نور مرئی اند. علاوه بر تابش زمینۀ میکروموج، تابش های زمینۀ رادیویی و فروسرخ نیز وجود دارند که از میکروموج کوتاه ترند. بنابه نظریۀ مهبانگ، عالم در نخستین لحظات ایجاد بسیار داغ و چگال بود و از آن زمان شروع به انبساط و سرد شدن کرده است. براساس الگوهای عالم آغازین و تحول آن، مقداری از تابش ناشی از دمای فوق العاده زیاد عالم آغازین هنوز موجود است، اما این تابش دمای بسیار کمتری دارد، زیرا عالم بسیار انبساط یافته است. دانشمندان قادرند شدت تابش زمینه را در طول موج های فروسرخ، میکروموج، و امواج رادیویی اندازه گیری، و رابطۀ شدت تابش را با طول موج تعیین کنند. با قانون پلانک، که ماکس پلانک، فیزیک دان آلمانی، در اوایل دهۀ اول ۱۹۰۰ آن را مطرح کرد، منحنی شدت بر حسب طول موج برای تابش هر جسم در دمای معین را پیش بینی می کنند. منحنی حاصل از اندازه گیری تابش زمینه دقیقاً با منحنی پیش بینی شده برای جسمی مطابقت دارد که اندکی کمتر از سه کلوین (اندکی کمتر از ۲۷ درجۀ سلسیوس) تابش می کند. تابش زمینه تقریباً همسانگرد و در همۀ جهت ها همانند است. یکنواخت بودن این تابش و مطابقت بسیار آن با منحنی پلانک به روشنی نظریۀ مهبانگ را تأیید می کند.
معنی کلمه تابش زمینه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تابش زمینه
دادههای تابش زمینه کیهانی میتواند برای کاوش انرژی تاریک از طریق انتگرال اثر ساکس ولف مورد استفاده قرار گیرد. این اثر ناهمسانگرد مقیاس بزرگ ناشی از پتانسیلهای مختلف گرانشی در زمان شتاب کیهان هستند و از طریق رابطه متقابل بین تابش زمینه کیهانی و ساختار مقیاس بزرگ در حدود ۴σ آشکار میشوند.
ماهواره پلانک نیز در سال ۲۰۰۹ به فضا پرتاب شد و آزمایشهای زمینی و بالنی دیگری نیز در مورد تابش زمینه کیهانی در جریان است.
اندازهگیری آثار تابش زمینه کیهانی بر سامانههای اخترفیزیکی دوردست در سال ۲۰۰۰ اصل کوپرنیکی را اثبات کرد که بیان میکند در مقیاسهای کیهانی، زمین در موقعیتی مرکزی قرار ندارد.
همسانگردی و یکنواختی دمای تابش زمینه کیهانی در سراسر جهان سبب برانگیختهشدن پرسشهایی در ارتباط با این اصل میشود: اگر جهان تا دوران آخرین پخش همواره از تابش یا ماده تشکیل شدهباشد، افق ذره در آن زمان میبایست متناظر با ۲ درجه در آسمان باشد و برای اینکه نواحی گستردهتر از این بتوانند با هم تبادل اطلاعات کنند و همدما شوند، هیچ مکانیزمی وجود نداشتهاست: ۱۹۱–۲۰۲ و نمیتوان توضیح داد که چرا تابش زمینه کیهانی در سراسر جهان دمای یکنواختی دارد.
وقتی که یک سیاهچاله تشکیل شد میتواند با جذب ماده اضافی به رشد خود ادامه دهد. هر سیاهچالهای بهطور پیوسته گاز و غبار میان ستارهای را از محیط مستقیم اطرافش و تابش زمینه کیهانی که در همه جا حضور دارد، جذب میکند. این فرایند اولیهای است که به نظر میرسد سیاهچالههای کلان جرم طی آن شکل میگیرند. فرایندی مشابه نیز برای تشکیل سیاهچالههای جرم متوسط در خوشههای ستارهای کروی پیشنهاد شدهاست.
تا مدتی حمایت دانشمندان بین این دو نظریه تقسیم شده بود اما در نهایت شواهد تجربی (مهمتر از همه تعداد منابع رادیویی) به تدریج رأی به برتری نظریه مهبانگ داد. کشف و تأیید تابش زمینه کیهانی در سال ۱۹۶۴
تابش مهبانگ در زمان گذشته گرم تر بودهاست و سرد شدن یکنواخت تابش زمینه کیهانی تنها در حالتی قابل توضیح است که جهان انبساط یکنواختی داشته باشد و احتمال اینکه ما در یگانه مرکز انفجار باشیم را از بین میبرد.
در سال ۱۹۶۴ آرنو آلان پنزیاس و رابرت وودرو ویلسون با خوش شانسی تابش زمینه کیهانی را کشف کردند، یک سیگنال چند جهته در باند ریزموج.
از آن زمان، این مشاهدات توسط چندین منبع مستقل تأیید شدهاست. اندازهگیریهای تابش زمینه کیهانی، لنز گرانشی و ساختار بزرگ مقیاس کیهان به همراه اندازهگیریهای پیشرفته ابرنواخترها با مدل لامبدا-سی دی ام سازگار بودهاند. برخی افراد میگویند تنها شواهد وجود انرژی تاریک مشاهداتی از اندازهگیریهای دوردست و قرمزگرایی مربوط است. ناهمسانگردیهای تابش پس زمینهٔ کیهانی و نوسانات آکوستیک مواد باریونی تنها مشاهداتی هستند که قرمزگراییها از آنچه با مدل جهان «غباری» فریدمان و ثابت هابل اندازهگیری شدهٔ محلی انتظار میرفت، بزرگترند.
نظریه تورم کیهانی پاسخی برای این تناقض ظاهری پیشنهاد میکند؛ بنابراین نظریه در نخستین لحظات پس از مهبانگ (پیش از باریونزایی)، سراسر جهان را یک میدان انرژی همسانگرد نردهای (اسکالر) و همگن فراگرفتهاست و باعث تورم ناگهانی جهان شدهاست. در حین دوره تورمی، جهان دچار انبساطی نمایی شدهاست که طی آن افق ذره با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه پیشتر تصور میشد، گسترش یافتهاست. بدین ترتیب حتی نواحی که در در دو انتهای مخالف جهان قابل مشاهده قرار دارند نیز در افق ذره یکدیگر قرار میگیرند. همسانگردی مشاهده شده در تابش زمینه کیهانی نیز برآمده از این واقعیت است که نقاط این ناحیه بزرگتر پیش از شروع تورم کیهانی در ارتباط سببی با یکدیگر بودهاند.: ۱۸۰–۱۸۶