ثمود

ثمود

معنی کلمه ثمود در لغت نامه دهخدا

ثمود. [ ث َ / ث ُ ] ( اِخ ) نام یکی از قبائل قدیم عرب. مسکن این قبیله در موصل میان حجازو شام بوده و در قرآن کریم نام این قبیله مانند قبیله عاد در ردیف جدیس [ کذا ] و طسم بیامده است و چنانکه انساب شناسان عرب گویند این قوم از فرزندان ثمودبن جاثربن ارم بن سام بن نوح علیه السلام باشند قومی بودند روستائی و قری و شهرها داشتند از سنگهای جسیم برآورده و مصانعی در صخره ها حفر کرده. و بت پرستیدندی و خدای تعالی صالح پیغامبر را بدانان فرستاد و او مردمان را به خدا خواند و به اعجاز شتری ماده از تخته سنگی برآورد قوم ثمود در عبادت بتان اصرار ورزیدند و در آخر آن شتر ماده را پی کردند و در این وقت عذاب صیحه بر ایشان فرود آمد و آن آوازی بود سخت مدهش از جانب آسمان که دلهای آنان در سینه ها ببرید و بمردند وآنگاه که رسول ما صلوات اﷲ علیه با اصحاب از نزدیکی زمینهای ثمود میگذشت مسلمانان را از درآمدن بدان ملک و آشامیدن آب آن منع فرمود. ( قاموس الاعلام ). صاحب مجمل التواریخ گوید: ارم بن سام را هفت پسر بودند نام ایشان عاد. ثمود. صحار. جاسم. وبار. طسم. جدیس. و اینان را عرب العاربه خوانند... ثمود... با فرزندان و جماعت [ خویش ] میان شام و حجاز آرام گرفت جائی که آنراحجر خوانند و خدای تعالی صالح پیغامبر را بدین جماعت فرستاد... :
یفنیهم الملک المظفرمثل ما
فنیت ثمود فی الزمان الغابر.( منسوب به ابوعلی سینا ).ای از دل تو خدای ایمان برده
کفرت سبق از ثمود و هامان برده...فخرالدین محمد سرخسی ؟این همان چشمه خورشید جهان افروز است
که همی تافت بر آرامگه عادو ثمود.سعدی.قصه عاد و ثمود از بهر چیست
تا بدانی کانبیارا نازکیست.مولوی.
ثمود. ( اِخ ) ابن الندیم گوید ثمود نام کتابی است در کیمیا و صنعت و مؤلف آن حکما بوده اند .

معنی کلمه ثمود در فرهنگ فارسی

قومی از اقوام قدیم عرب که مسکن آنان در حدود موصل میان حجاز و شام بوده . صالخ پیغمبر ازین قوم بود و طبق روایات چون آن قوم شتر صالح را پی کردند عذاب صیحه - آوازی سخت مدهش که از جانب آسمان شنیده میشد - برایشان نازل شد و همگی بمردند .
ابن الندیم گوید ثمود نام کتابی است در کیمیا و صنعت و مولف آن حکما بوده اند

معنی کلمه ثمود در دانشنامه عمومی

ثمود (حضرموت). ثمود ( به عربی: ثمود ) یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان حضرموت واقع شده است.

معنی کلمه ثمود در دانشنامه آزاد فارسی

ثَمود
در قرآن، از قبایل عرب، پیش از ظهور اسلام، قومی گناه پیشه در ردیف عاد. داستان این قوم در سورۀ هود (۶۱ به بعد) آمده است. در سورۀ حجر (۸۰ به بعد) با نام اصحاب الحِجْر به داستان قوم ثمود اشاره شده است. حجر در شمال حجاز است؛ اما کتیبۀ سارگون (متعلق به ۷۱۵پ م)، قوم ثمود را جزو اقوام مشرق و مرکز عربستان یاد می کند. طبق روایات اسلامی و آیات قرآن، قوم ثمود، که قومی مغرور و مستکبر بوده و در سنگ های کوه خانه می تراشیده اند، نصیحت و رسالت پیامبر خود صالح (ع) را نادیده گرفتند و شتری را که خداوند چون نشانه ای برای آنان فرستاده بود، پی کردند و کشتند و با زمین لرزه و صاعقه از میان رفتند.

معنی کلمه ثمود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بعد از وفات، حضرت هود (علیه السلام)، نسل پیروان او نیز به سرای باقی شتافت و نسل های جدیدی پا به جهان گذاشتند و اندک اندک رشد کردند و به تدریج، نیرنگ، شرک و کفر در آنان کارگر افتاد و شیطان توانست آنان را بفریبد و فرمان های شیطان را به خوبی اجرا کردند و سرسپرده او شدند، قبیله «ثمود» از همین نسل های جدید بنیان نهاده شد.
واژه «ثمود» از واژگان فصیح عربی و برگرفته از ریشه «ثمد» است. «ثمد» هر چیز اندک را گویند. واژه ثمود را برخی عربی به معنای آب اندک و برخی واژه ای غیر عربی دانسته اند.
وجه تسمیه ثمود
ظاهراً ثمود نام قبیله یا نام جدّ این قبیله دانسته شده است.
ثمود در منابع تاریخی
چون روایت قرآنی درباره این قوم ما به ازای توراتی ندارد، باستان شناسانی که به روایات تورات ــدست کم به عنوان نقطه شروع پژوهش های خود ــ متکی بودند، در وجود این قوم تردید کردند.
← ثمود در قرآن و تورات
...
[ویکی شیعه] ثَمود، قومی عرب که با انکار دعوت صالح پیامبر به عذاب الهی گرفتار شدند. قرآن از آنان به عنوان قومی مشرک یاد کرده که در ساختن خانه از سنگ مهارت داشتند. خدا صالح (ع) را به سوی آنان فرستاد. آنان معجزه پیامبر خود را که به ناقه صالح شهرت دارد، کشتند و در پی آن به عذاب الهی گرفتار شدند. داستان قوم ثمود در تورات نیامده، اما یافته های باستان شناسان وجود آنان را در مناطق شمالی شبه جزیره عربستان تأیید می کند.
برخی ثمود را واژه ای عربی و به معنای آب اندک و برخی دیگر، آن را غیر عربی دانسته اند. ثمود نام قبیله و نام جد قبیله ثمود بوده است. این واژه ۲۶ بار در قرآن آمده است همچنین برخی مفسران منظور از اصحاب الحجر در آیه ۸۰ سوره حجر را قوم ثمود دانسته اند و حجر نام سرزمینی بوده که در آن می زیستند.
قرآن به مهارت قوم ثمود در ساختن خانه با تراشیدن کوه ها و سنگ ها، ساختن کاخ در دشت ها، و نیز سرزمین آباد و حاصلخیز آنان اشاره کرده و گفته است که آنان خانه های خود را از سنگ می ساختند.
[ویکی اهل البیت] قوم ثمود مردمی بت پرست و جانشیان قوم عاد بوده اند که با عنوان «قوم صالح» و «اصحاب الحجر» نیز در قرآن از آنان یاد شده است. خداوند حضرت صالح علیه السلام را برای هدایت ایشان مبعوث کرد قوم ثمود برای اثبات حقانیت رسالت صالح از او خواستند تا شتر ماده ای را با ویژگی های خاصی از دل کوه بیرون آورد. با تمام تاکیدهایی که صالح علیه السلام درباره ناقه کرده بود آن را از پای در آوردند. مجازات قوم ثمود به طرق مختلف در قرآن بازگو شده است.
برخی از لغت شناسان "ثمود" را واژه ای عربی برگرفته از «ثمد» دانسته اند.به معنی آبی که ماده نداشته باشد و در زمستان جمع گردد و در تابستان خشک شود. برخی دیگر آن را غیرعربی می دانند و برخی نیز گفته اند ثمود نام پدر قبیله بوده که قبیله به نام او نامیده شده است.
قوم ثمود در سرزمین «الحجر» در نزدیکی وادی القری که میان حجاز و شام است زندگی می کردند.
بخاری و مسلم به نقل از عبدالله بن عمر روایت کرده اند که او گفت: آنگاه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گروهی از مسلمانان را در سرزمین تبوک فرود آورد، آنان را به منطقه «الحجر» برد تا خانه های (سنگی) ثمودیان را نشانشان دهد. همراهان پیامبر صلی الله علیه و آله از چاه های آبی که قوم ثمود در گذشته های دور از آنها می نوشیدند، خود را سیراب کردند و از همان آب (برای پختن نان) خمیر فراهم ساختند و دیگ و پایه برپا کردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله تا متوجه شد که چنین کردند، فرمان داد که آب درون دیگ ها را به روی زمین بریزند و خمیر را نیز خوراک شتران کنند. سپس به راه خود ادامه می دادند تا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را به نزدیک همان چشمه یا چاپ آبی رساند که ناقه صالح از آب آن می نوشید. در این هنگام پیامبر، همراهانش را از وارد شدن به اقامتگاه قومی که به عذاب و قهر الهی گرفتار آمدند، بازداشت و فرمود: بیم آن دارم که شما نیز مانند آنان گرفتار (عذاب الهی) شوید؛ پس به اقامتگاه آنان درنیایید».
این گزارش عبدالله بن عمر - که حدیث شناسان آن را از جمله روایات صحیح دانسته اند - دو مشخصه و ویژگی سکونتگاه ثمودیان را روشن می سازد: یکی این که محل اقامت آنان همان سرزمین «الحجر» است و در قرآن نیز آمده است. دیگر آن که حدود جغرافیایی سرزمین «الحجر» در میانه راه مدینه و تبوک قرار دارد. همچنین در این گزارش مشخص شده است آبی که ناقه صالح علیه السلام از آن می نوشید، در طول سالیان دراز هرگز خشک نشد و حتی در عصر پیامبر نیز دارای آب بوده که ایشان به همراهانش اجازه داده است تنها از آب آن بنوشند و استفاده دیگری نبرند.
علامه شعرانی نیز در کتاب نثر طوبی می گوید:
در نزدیک مدینه در راه شام محلی است که آن را مدائن صالح گویند نزدیک وادی القری به فاصله یک روز راه و از خیبر تا وادی القری به اندازه فاصله مدینه است تا خیبر در عرض شمالی 27 درجه و نیم تقریباً... و جرجی زیدان در کتاب العرب قبل الاسلام تصویر بنائی آورده است به نام قصر البنت و در سفر نامه حج خدیو مصر عباس حلمی به مکه معظمه هم این تصویر آمده است و در آنجا گویند خدیو یکی از مستشرقان فرنگی را فرستاد تا آثار و خطوط آن ابنیه را به دقت تامل کند و به خط و زبان عربی ترجمه نماید او رفت چیز مهم نیافت. در قرآن اشاره به این هست که عرب مساکن آنها را می شناختند «وعادا و ثمود و قد تبین لکم من مساکنهم» (سوره عنکبوت/آیه38). جرجی زیدان بعض نوشته های انجا را به خط آرامی نقل کرده است و ترجمه آن را آورده ودر باره وقف مقبره است بر واقف و اولاد و کسان او ولعن آنکه وقف را تغییر دهد. اما بر حسب تقریر وی این کتابت بسیار قدیم نیست بلکه مقارن میلاد حضرت مسیح یا پس از آن است و نیز به اتفاق نسابین عرب عاد و ثمود و طسم و جدیس از عرب عاربه هستند که اصل زبان عربی از آنها گرفته شده و دیگران عرب مستعر به که زبان عربی را از اینها آموختند مانند فرزندان حضرت اسماعیل و عرب حجاز.
[ویکی الکتاب] معنی ثَمُودَ: نام قوم حضرت صالح که از اقوام عرب بودند ودر سرزمین احقاف یمن زندگی می کردند
معنی سَوَّاهَا: آن را درست و نیکو ومنظم کرد (چون مساوی کردن هم نوعی نظم دادن است و در عبارت "فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا " مقصود این است که خدایتعالی قوم ثمود را با خاک یکسان نمود)
معنی دَارِکُمْ: محل سکونتتان (درجمله "تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ " منظور شهری است که قوم ثمود در آن سکونت داشتند و اگر شهر در اینجا دار ( خانه )نامیده شده ، بدین مناسبت بوده که شهر نیز مانند خانه ، اهل خود را در خود جمع میکند . )
معنی دَارِهِمْ: محل سکونتشان (درجمله "تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ " منظور شهری است که قوم ثمود در آن سکونت داشتند و اگر شهر در اینجا دار ( خانه )نامیده شده ، بدین مناسبت بوده که شهر نیز مانند خانه ، اهل خود را در خود جمع میکند . )
معنی حِجْرٍ: ممنوعیت با تحریم - قُرُق-فاصله -دامن - کنار-عقل (لذی حجر: صاحب عقل،اصحاب حجر: عبارتند از قوم ثمود ، یعنی قوم حضرت صالح علی نبینا وعلیه السلام و حجر اسم شهری بوده که در آن زندگی میکردهاند)
معنی دَارُ: خانه - محلی است که انسان آن را بنا میکند و در آن ساکن میشود و خود و خانوادهاش را منزل و ماوا میدهد درجمله "تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ " منظور شهری است که قوم ثمود در آن سکونت داشتند و اگر شهر در اینجا دار ( خانه )نامیده شده ، بدین مناسبت بوده که شهر ...
معنی ﭐسْتَحَبُّواْ: دوست داشتند-برگزیدند- ترجیح دادند(عبارت "یَسْتَحِبُّونَ ﭐلْحَیَاةَ ﭐلدُّنْیَا عَلَی ﭐلْئَاخِرَةِ " یعنی : زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند.حقیقت معنای استحباب این است که آدمی جستجو کند تا چیزی را پیدا کند که دوستش بدارد ، و لیکن وقتی بعد از آن "علی...
معنی یَسْتَحِبُّونَ: ترجیح می دهند (عبارت "یَسْتَحِبُّونَ ﭐلْحَیَاةَ ﭐلدُّنْیَا عَلَی ﭐلْئَاخِرَةِ " یعنی : زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند.حقیقت معنای استحباب این است که آدمی جستجو کند تا چیزی را پیدا کند که دوستش بدارد ، و لیکن وقتی بعد از آن "علی" بیاید ، معنای ایث...
تکرار در قرآن: ۲۶(بار)
ثمود یکی از قبائل عرب ما قبل است که در محلّی بنام وادی القری ما بین حجاز و شام سکونت داشتند (المیزان ج 10 ص 329 - دائرة المعارف و جدی مادّه عرب) کلمه ثمود بتأویل منصرف و بتأویل قبیله غیر منصرف است (اقرب الموارد) گویند آن کلمه عجمی و گویند عربی است و علت عدم صرف اسم قبیله بودن آن است (مفردات) در مجمع البیان ذیل آیه 73 اعراف آن را نام یکی از نواده‏های نوح فرموده که قبیله صالح بنام او نامگذاری شده بود. این کلمه 26 بار در قرآن کریم آمده، منصرف و غیر منصرف هر دو بکار رفته است طبرسی در ذیل آیه 68 از سوره هود فرماید: حفض بنقل از عاصِم و نیز یعقوب و حمزه «اَلا اِنَّ ثَمُودَ...» را بدون تنوین خوانده‏اند و دیگران در این سوره و سوره فرقان و عنکبوت و نجم آن را با تنوین خوانده‏اند زیرا که در این مواضع ثمود با الف نوشته شده است. به هر حال اگر آن را اسم قوم گرفتیم مذکّر و منصرف است و اگر اسم قبیله گرفتیم، غیر منصرف و علّت عدم صرف آن علمیّت و تأنیث است. راغب گوید: اصل آن از ثمد است و آن آبی است که ماده نداشته باشد. (مثل آب باران که در جائی جمع شده است) آن چه قرآن درباره قوم ثمود فرموده به قرار ذیل است: الف: مردمی بت پرست بودند و در آن اصرار داشته و پیامبرشان حضرت صالح می‏گفتند: می‏خواهی ما را از عبادت آن چه پدران‏مان عبادت می‏کردند باز داری؟ حقّا که ما در دعوت تو شّک داریم. . ب: بعد از قوم عاد بودند و تمدّن خوبی داشتند و از وسائل طبیعی استفاده کرده و کامیاب بودند در جلگه‏ها و همواری‏ها، کاخ‏ها می‏ساختند و از کوه‏هاعمارت‏ها می‏تراشیدند و از یاد خدا غافل و از اِفساد پروائی نداشتند و بشغل کشاورزی اشتغال داشته و مزرعه‏های مفصلی داشتند . حضرت صالح به هدایت آنها مبعوت شد هر چه تلاش کرد کمتر موفّق شد وعّده کمی ایمان آوردند و ناقه صالح را که معجزه بود پی کردند و با عذاب الهی نابود گردیدند. المیزان از استفاده کرده که ثمود بصورت قبیله‏ها زندگی فرمانروائی می‏نمود. درباره نحوه عذاب قوم ثمود بعضی از آیات صریح‏اند که صاعقه بود مثل ، . در بعضی از آیات هست که آنها را لرزه گرفت مثل . و در بعضی صیحه ذکر شده است نحوه و آیات دیگر. باید دانست که عذاب آنها صاعقه آسمانی بوده و بوسیله آن خشک شده و از بین رفته‏اند و چون صاعقه توأم با صیحه و رعد استو از طرف دیگر برق زده می‏لرزید و بر زمین می‏افتد، لذا هر سه تعبیر صحیح‏اند و از هم جدا نیستند.
[ویکی فقه] ثمود (قرآن). ثمود نام یکی از اقوامی است که در قرآن ذکر شده است. این قوم به سبب انکار پیامبرشان صالح، دچار عذاب خداوند شدند که به این موضوع در آیات زیر اشاره شده است
ثمود نام قبیله ای است که در حجر، میان حجاز و شام مسکن گزیدند و در قرآن از آنان به اصحاب حجر یاد شده است. نام این قوم به اعتبار پدرشان ثمود بن جائر جاثر... از عرب عاربه (اصیل) است. ثمود از بقایای قوم عاد، و پیامبر آنان صالح علیه السلام، از پیامبران عرب است. در این مدخل از واژه های «ثمود» و «حجر» استفاده شده است.
اقامتگاه قوم ثمود
قرآن کریم در برخی از آیات از اقامتگاه قوم ثمود خبر داده و می فرماید: «و ثمود الذین جابوا الصخر بالواد» که در این آیه از ساختمان های قوم ثمود و این که آنان این ساختمان ها را با بریدن صخره ها و سنگ های کوه ها بنا می کردند، یاد شده است. همچنین مفاد این آیه می رساند که قوم ثمود در سرزمینی کوهستانی و پر از صخره زندگی می کردند.در آیاتی دیگر خداوند متعال می فرماید: «ولقد کذب اصحاب الحجر المرسلین• و ءاتینهم آیاتنا فکانوا عنها معرضین• و کانوا ینحتون من الجبال بیوتاً ءامنین•» قوم ثمود در سرزمینی به نام «الحجر» می زیستند؛ از همین رو خداوند آنان را «اصحاب الحجر» خوانده است. همچنین در این آیات از چگونگی اقامت و زیست قوم ثمود در سرزمین «الحجر»... که ناحیه ای کوهستانی و پرصخره و سنگ بود، سخن رفته است. آنان در کمال آسودگی و امنیت خاطر، از کوه ها خانه می تراشیدند. از این آیات دریافت می شود که کوه ها و دره های این سرزمین، از جنس سنگ های سست بود و به راحتی تراشیده می شد. همچنین مهارت قوم ثمود در تراشیدن کوه ها، پیشرفت آنان و به ویژه توانایی شان در هنر معماری و مهندسی و نقشه کشی ساختمان، در این آیات مشهود است.
شهرسازی قوم ثمود
حضرت صالح (ع) توانایی و مهارت قوم ثمود را در تراشیدن صخره ها و کوه ها، عنایت و فضل الهی می دانست و پیوسته این حقیقت را به آنان یادآوری می کرد. خداوند متعال می فرماید: «و تنحتون من الجبال بیوتاً قرهین». واژه «فرهین» در این آیه، دو گونه قرائت معتبر دارد: «فارهین» و «فرهین».۱ - «فارهین» جمع واژه «فاره» به معنای کسی است که کارها را با مهارت به انجام می رساند. قرآن کریم در این آیه قوم ثمود را به استادی در تراشیدن خانه ها ستوده است.۲ - «فرهین» جمع واژه «فره» به معنای شخص سرمست، سبک سر، رفاه طلب و اسراف کار است. اگر این واژه به این صورت قرائت شود، مفاد آیه، مذمت و نکوهش قوم ثمود را می رساند؛ چرا که آنان با ساختن خانه هایی استوار در دل کوه ها، سرمست و سبک سر شدند و در زندگی شان اسراف را در پیش گرفتند.این دو معنا به ظاهر متناقض می نماید ولی در حقیقت چنین نیست. قوم ثمود از توانایی شان در تراشیدن خانه ها از سنگ، استفاده بهینه کردند؛ اما با به کارگیری آن در راه رفاه طلبی و سرمستی تباهش ساختند. همین امر سبب شد که قرآن کریم به نکوهش و مذمت آنان بپردازد.آنان تا جایی پیشرفت کردند که در دشت های وسیع نیز کاخ هایی استوار بنا نهادند و حضرت صالح(ع) این امر را به قومش یادآور می شود: «واذکروا اذجعلکم خلفاء من بعد عاد و بوّأ فی الارض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً فاذکروا ءالاء الله ولا تعثوا فی الارض مفسدین (و یاد آورید آن گاه که شما را از پس (قوم) عاد جانشین (آنها) کرد و شما را در این سرزمین جای داد که از جاهای نرم و هموار آن کاخ ها می سازید و کوه ها را برای ساختن خانه ها می تراشید؛ پس نعمت های خدا را به یاد آرید و در زمین به تبهکاری مکوشید)».و در جای دیگر گفت: «هو أنشأکم من الارض و استعمرکم فیها (خداوند شما را از زمین (خاک) آفرید و شما را به آبادانی اش واداشت)».
موقعیت مکانی الحجر
...

جملاتی از کاربرد کلمه ثمود

و قال قتاده و مجاهد معناه اذا غابت الناقة حضرتم الماء و اذا حضرت الناقة الماء حضرتم اللبن فعلی هذا، الشرب النصیب من الماء و اللبن فمکثوا علی ذلک زمانا ثم اجتمع تسعة نفر فتواطئوا علی عقرها فَنادَوْا صاحِبَهُمْ یعنی قدار بن سالف و کان‌ اشقر ازرق و لذلک یقال له احمر ثمود و قیل اشام عاد یعنی عادا الآخرة تشأم به العرب الی الیوم فَتَعاطی‌ فَعَقَرَ یعنی فتناول الناقة بسیفه فعقرها.
وَ عاداً وَ ثَمُودَ یاد کن عاد و ثمود را وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ و شما را پیدا مانده است از خان و مان و نشستگاههای ایشان چیزی وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ و دیو بر آراست ایشان را کارهای ایشان فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ و ایشان را برگردانید از راه راست وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ (۳۸) گروهی بودند چست‌کار و باریک‌بین و زیرک‌دست.
یعنی فاغرقنا قوم نوح، مِنْ قَبْلُ، عاد و ثمود و قوم فرعون، إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ.
وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ و عاد و ثمود را و اصحاب رس را هم عبرت کردیم مردمان را، وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیراً (۳۸) و گمراهان فراوان میان
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ و اما ثمود ما ایشان را نشان راه دادیم، فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی‌ عَلَی الْهُدی‌ برگزیدند ایشان نادانی و نادیدن راه بر راست راهی و یافتن راه، فَأَخَذَتْهُمْ فرا گرفت ایشان را، صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بانگ عذاب با خواری، بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۱۷) بآن کرده که میکردند.
در قرآن در دو مورد سخن از اصحاب رس به میان آمده، نخست در آیه ۱۲ سورهٔ ق، که از تکذیب آنها از پیامبرشان، سخن گفته شده، دوم در آیهٔ ۳۸ فرقان، که بیانگر عذاب اصحاب رس در ردیف قوم عاد و ثمود است، که همانند آنها بر اثر عذاب الهی نابود شدند.
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقی‌ (۵۱) و ثمود را هیچ بازمانده نگذاشت.
ثمّ خوّف کفّار مکة فقال: أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ کعاد و ثمود و قوم لوط «کانوا هم اشدّ منهم هاهنا عماد و فصل.