غالیه زلف

معنی کلمه غالیه زلف در لغت نامه دهخدا

غالیه زلف. [ ی َ / ی ِ زُ ] ( ص مرکب ) آنکه زلف سیاه دارد. مشکین موی. و رجوع به غالیه زلفین و غالیه جعد و غالیه موی شود :
همچنین عید بشادی صد دیگر بگذار
با بتان چگل و غالیه زلفان تراز.فرخی.بنزد من مه من سرو و ماه مطلق نیست
که سرو غالیه زلف است و ماه مشکین خال.سوزنی.

معنی کلمه غالیه زلف در فرهنگ عمید

آن که زلف سیاه و خوش بو دارد: همچنین عید به شادی صد دیگر بگذار / با بتان چگل و غالیه زلفان طراز (فرخی: ۲۰۰ ).

معنی کلمه غالیه زلف در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه زلفی سیاه و خوشبو دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه غالیه زلف

گه دل گه جان خروش می‌کرد کای غالیه زلف زلف برکش
آن سخن ها که میان من و آن غالیه زلف به زیان بودی اکنون برسول است و پیام
خوش می خرامد ز بن گوش می کشد هر دم به دوش غالیه زلف او شمال
یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است یا دم غالیه زلف دلارام من است
همه غالیه زلف و خورشید خدّ همه یاسمنبر، همه سرو قدّ
آن سخن ها که میان من و آن غالیه زلف به زبان بودی اکنون برسول است و پیام
نسیم غالیه زلف از چه داد بر رخ او چو بوی خوش ندهد بر فراز آذر موی